زهی سرگشته در عالم سر و سامان که من دارم

زهی سرگشته در عالم سر و سامان که من دارم
زهی در راه عشق تو دل بریان که من دارم

وگــــر در راه بازار غم عشقت خریدارم
به صد جان‌ها بنفروشم ز عشقت آنچ من دارم

#مولانا
دیدگاه ها (۳۴)

ابان شبیه به من و پاییز سرد بوداسمان خالی از ابر و باران "زر...

صحبت دلبستگی از این دنیا نیستمی ترسم جان بر زمین گذارم وتو...

در آغوشِ همدر این دایره‌ی بی‌پایانمن امتداد توامیا تو امتداد...

اشک از دل می جوشدغم درچشمان خانه می کندو درد به جان قلم می ر...

اگر عشقت به جای جان ندارمبه زلف کافرت ایمان ندارمچو گفتی ننگ...

...جانا ز فراق تو این محنت جان تا کیدل در غم عشق تو رسوای جه...

سکوت یعنی..

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط