بخشی از دزیره

"کاش میشد به روز افتابی به دور از چشم هر کسی دستت رو بگیرم و ببرمت به شانزلیزه... اونجا بستنی میخوردیم تو برای من با لهجه ی ناشی و جدیدت آهنگ شانزلیزه رو میخوندی. کلاه فرانسوی من و به سرت میذاشتی و من محو چهره ات میشدم محو اون خط های کنار لبت وقتی میخندیدی... محو خط شدن چشمهات ... محو همه چیت... تو من و دیوونه ی بی پروا صدا میزدی ، اما بین عاشقای اسطوره ای اگه من رومئو بودم تو ژولیت میشدی؟ آره جیمینا کاش میشد هیچ جمله ای با کاش شروع نشه" جانگ جیهوپ ۱۰ مارس ۱۹۹۱
دیدگاه ها (۱)

بغل میخوام🥺

با نام نامی یزدانننن من مردم

ببخشید من حالم زیاد خوب نبود یکم دیر شد بزارم،فیک یکم داره ز...

وقتی پسر جوان و عمگینی اومد و یک قهوه تلخ سفارش داد ازش پرسی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط