قسمت ۱۲. پارت یک
قسمت ۱۲
چند ماه بعد از اون ماجرا میگذره دیگه قرار بود بچه به دنیا بیاد
از زبان رز سرم به شدت درد میکرد
آخ یهو همچین کلماتی تو ذهنم اکو می شدوبا تصویر
سلام اجی کوچولو من
بگو همچین حسی به من داری
خداحافظ خانم کیم لی دام و.........
چی خاطراتم یعنی من خواهر جیمین عشق کوک بودم و......
&=بیب چیزی شده
π=نه بابا
&=🤨
از زبان کوک دیگه طاقت نیاوردم زنگ زدم جیمین
#=بوققق..بوقق....الو جیمین کجایی
:)=معلومه کجام بیا پایین
#=آها باشه
از زبان لی دام حوصله ام سر رفتم یه دوری تو عمارت بزنم رسیدم به در صدای جیغ و داد ازش میومد رفتم توش دیدم جیمین و شوگا نشستن و با دیگارد ها داشتن یه زن و شکنجه میکردم
که یه دفعه شوگا بلند شد یه گلوله توی مغزش خالی کرد
من جلوی چشمام رو گرفتم
دیدم دو تا دست دستام از رو چشمام برداشت
#=دیگه باید عادت کنی بیب این چیزها باید دیگه برات عادی باشه @=🤨🥺🥺🥺🥺
جیمین شوگا بچه ها رو جمع کنید جی هوپ کجاست
!= معلومه دیگه
:)=😑😒
#=خب اون قضیه مهم نیست بهش بگو بیاد
!=میخوای چی کار کنی 🤨
#=هیونگ دیگه نمی تونم تحمل کنم باید رز برگردونم
!=دیوانه شدی الان با تهیونگ درگیر شدن به ظررت تموم میشه
#=مهم نیست
:)=دادش راست میگه باید صبرکنید
#=تو اصلا رز برات مهم هست جیمین
:)=چی داری میگی 😑😑🤨 تو باعث این اتفاق شدی
#=تو اصلا رز برات مهم نیست فقط پول و دختر بازی که برات مهمه
:)=کوک حرفدهنتو بفهم
!=بسه بسه بسهههههه
باید رز از چنگ تهیونگ در بیاریم وگرنه کوک میزنه به سرش دیونه. میشه
#=آفرین هیونگ
¥=سلام بچه ها
#=چقد سریع برگشتی
!=من بهش اس دادم همون موقعی که بهم زنگ زدی
#=😏چقد سریع عمل میکنی
!=😏😏😂
:)=باش ه اگه الان افتخار کرد تا تون به هم تموم شده بریم
#=بریم
¥=راستی الان تهیونگ معامله اصلحه داره
#=بهترین موقع ست لی دام
!=باشه لی دام با من
:)=نمی خواد خودم میارمش😒
!=🤨🤨🤨چی
:)=اون ..
#=باشه الان چه فرقی میکنه
:)=جیمین بزار شوگا بیارتش با شوگا خیلی رفیق شده😏😂
!=😏😏😏😂
¥=زنگ زدم همه جمع شدن بریم
#=بریم
:)=کجا میری در از این وره او در روبه عمارت میره
!=خو استاد دارم میرم لی دام میارم
:)=😑😏😂راست میگی حواسم نبود
چند ماه بعد از اون ماجرا میگذره دیگه قرار بود بچه به دنیا بیاد
از زبان رز سرم به شدت درد میکرد
آخ یهو همچین کلماتی تو ذهنم اکو می شدوبا تصویر
سلام اجی کوچولو من
بگو همچین حسی به من داری
خداحافظ خانم کیم لی دام و.........
چی خاطراتم یعنی من خواهر جیمین عشق کوک بودم و......
&=بیب چیزی شده
π=نه بابا
&=🤨
از زبان کوک دیگه طاقت نیاوردم زنگ زدم جیمین
#=بوققق..بوقق....الو جیمین کجایی
:)=معلومه کجام بیا پایین
#=آها باشه
از زبان لی دام حوصله ام سر رفتم یه دوری تو عمارت بزنم رسیدم به در صدای جیغ و داد ازش میومد رفتم توش دیدم جیمین و شوگا نشستن و با دیگارد ها داشتن یه زن و شکنجه میکردم
که یه دفعه شوگا بلند شد یه گلوله توی مغزش خالی کرد
من جلوی چشمام رو گرفتم
دیدم دو تا دست دستام از رو چشمام برداشت
#=دیگه باید عادت کنی بیب این چیزها باید دیگه برات عادی باشه @=🤨🥺🥺🥺🥺
جیمین شوگا بچه ها رو جمع کنید جی هوپ کجاست
!= معلومه دیگه
:)=😑😒
#=خب اون قضیه مهم نیست بهش بگو بیاد
!=میخوای چی کار کنی 🤨
#=هیونگ دیگه نمی تونم تحمل کنم باید رز برگردونم
!=دیوانه شدی الان با تهیونگ درگیر شدن به ظررت تموم میشه
#=مهم نیست
:)=دادش راست میگه باید صبرکنید
#=تو اصلا رز برات مهم هست جیمین
:)=چی داری میگی 😑😑🤨 تو باعث این اتفاق شدی
#=تو اصلا رز برات مهم نیست فقط پول و دختر بازی که برات مهمه
:)=کوک حرفدهنتو بفهم
!=بسه بسه بسهههههه
باید رز از چنگ تهیونگ در بیاریم وگرنه کوک میزنه به سرش دیونه. میشه
#=آفرین هیونگ
¥=سلام بچه ها
#=چقد سریع برگشتی
!=من بهش اس دادم همون موقعی که بهم زنگ زدی
#=😏چقد سریع عمل میکنی
!=😏😏😂
:)=باش ه اگه الان افتخار کرد تا تون به هم تموم شده بریم
#=بریم
¥=راستی الان تهیونگ معامله اصلحه داره
#=بهترین موقع ست لی دام
!=باشه لی دام با من
:)=نمی خواد خودم میارمش😒
!=🤨🤨🤨چی
:)=اون ..
#=باشه الان چه فرقی میکنه
:)=جیمین بزار شوگا بیارتش با شوگا خیلی رفیق شده😏😂
!=😏😏😏😂
¥=زنگ زدم همه جمع شدن بریم
#=بریم
:)=کجا میری در از این وره او در روبه عمارت میره
!=خو استاد دارم میرم لی دام میارم
:)=😑😏😂راست میگی حواسم نبود
۳.۸k
۱۱ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.