hot love ( عشق داغ) پارت چهار
hot love ( عشق داغ) پارت چهار
( ات + جیمین _ پدر ات & پدر جیمین / )
+ اون شب رو با ترس گذروندم نمیدونم چرا ولی با حرفی که جیمین بهم زد اینقدر ناراحت شدم من خیلی هیت میگیرم ولی انگار حرف جیمین یک جور دیگه بود . چرا امد دنبالم ؟ چرا نگذاشت من رو بزنه ؟
_ اون شب نگران ات بودم برای همین به بابا گفتم تا با پدر ات حرف بزنه
/ باشه پسرم فردا ساعت ۴ اماده شو با ات و پدرش جلسه بگذاریم
من به پدر ات هم میگم
_ باش فعلا شب خوش
/ سلام اقای چانگ من متوجه هیون شده بودم و فردا با دخترتون تو شرکت ساعت ۴ جلسه بگذاریم تا درباره این حرف بزنیم باید تا چند وقت یکم کمتر رفت و امد کنند
& بله چشم فردا حتما بیاید ما منتظریم
××××× فردا ××××××
/ سلام دخترم بیا صبحانه تا ۵ ساعت دیگه جلسه داریم
+ سلام صبح بخیر بابا و مامان . باشه ولی جلسه چی ؟
/ با پدر و خود جیمین درباره ی هیون یعنی دشمنمون جلسه داریم
+ اها باش
::::::::. سه ساعت بعد .::::::::
+ حموم رفتم بعد یک پیراهن قرمز پوشیدم و یه ارایش ساده کردم
_ دوش گرفتم و کت و شلوارم رو پوشیدم و سوار ماشین شدم تا برم دنبال بابا
+ با بابا به سمت اتاق جلسه رفتیم دیدیم اونجا کاملا اماده هست و پدر و خود جیمین نشستن گفتم سلام اقای پارک و اقای پارک جیمین
_ و / سلام خانم و اقای چانگ
/ خوب بچه ها این اقای هیون فکر میکنه ما سهام شرکت اون رو پایین اوردیم و با ما دشمن شده و الان هم به دنبال شما دوتا هست به نظر من شما باید یه چند هفته از اینجا دور بشید و برید ترکیه یا چین حالا انتخاب خودتون هست و باید کمتر تو چش باشید لباس های پوشیده و کلاه و عینک یادتون نره تا وقتی که من و پدر ات بهتون بگیم
ات و جیمین به هم نگاه کردن و باهم گفتن
_ و + ما با هم ؟
& و / بله برای هر دوتون واجب هست وگرنه باید در حد مرگ کتک بخورید و دزدیده بشید
این پارت هم تموم شد وممنون از حمایت هاتون این پست هم شرایط داره
شرایط = ۶ تا لایک و ۴ تا کامنت
شرایط خیلی کم هست واقعا خیلی بده که با این شرایط کم باز هم ساعت ها طول میکشه تا شرایط کامل بشه
لطفا کپی نکنید 💜💜💜
#بی_تی_اس
#جیمین
#وانشات
#ارمی
#jimin
#BTS
#army
( ات + جیمین _ پدر ات & پدر جیمین / )
+ اون شب رو با ترس گذروندم نمیدونم چرا ولی با حرفی که جیمین بهم زد اینقدر ناراحت شدم من خیلی هیت میگیرم ولی انگار حرف جیمین یک جور دیگه بود . چرا امد دنبالم ؟ چرا نگذاشت من رو بزنه ؟
_ اون شب نگران ات بودم برای همین به بابا گفتم تا با پدر ات حرف بزنه
/ باشه پسرم فردا ساعت ۴ اماده شو با ات و پدرش جلسه بگذاریم
من به پدر ات هم میگم
_ باش فعلا شب خوش
/ سلام اقای چانگ من متوجه هیون شده بودم و فردا با دخترتون تو شرکت ساعت ۴ جلسه بگذاریم تا درباره این حرف بزنیم باید تا چند وقت یکم کمتر رفت و امد کنند
& بله چشم فردا حتما بیاید ما منتظریم
××××× فردا ××××××
/ سلام دخترم بیا صبحانه تا ۵ ساعت دیگه جلسه داریم
+ سلام صبح بخیر بابا و مامان . باشه ولی جلسه چی ؟
/ با پدر و خود جیمین درباره ی هیون یعنی دشمنمون جلسه داریم
+ اها باش
::::::::. سه ساعت بعد .::::::::
+ حموم رفتم بعد یک پیراهن قرمز پوشیدم و یه ارایش ساده کردم
_ دوش گرفتم و کت و شلوارم رو پوشیدم و سوار ماشین شدم تا برم دنبال بابا
+ با بابا به سمت اتاق جلسه رفتیم دیدیم اونجا کاملا اماده هست و پدر و خود جیمین نشستن گفتم سلام اقای پارک و اقای پارک جیمین
_ و / سلام خانم و اقای چانگ
/ خوب بچه ها این اقای هیون فکر میکنه ما سهام شرکت اون رو پایین اوردیم و با ما دشمن شده و الان هم به دنبال شما دوتا هست به نظر من شما باید یه چند هفته از اینجا دور بشید و برید ترکیه یا چین حالا انتخاب خودتون هست و باید کمتر تو چش باشید لباس های پوشیده و کلاه و عینک یادتون نره تا وقتی که من و پدر ات بهتون بگیم
ات و جیمین به هم نگاه کردن و باهم گفتن
_ و + ما با هم ؟
& و / بله برای هر دوتون واجب هست وگرنه باید در حد مرگ کتک بخورید و دزدیده بشید
این پارت هم تموم شد وممنون از حمایت هاتون این پست هم شرایط داره
شرایط = ۶ تا لایک و ۴ تا کامنت
شرایط خیلی کم هست واقعا خیلی بده که با این شرایط کم باز هم ساعت ها طول میکشه تا شرایط کامل بشه
لطفا کپی نکنید 💜💜💜
#بی_تی_اس
#جیمین
#وانشات
#ارمی
#jimin
#BTS
#army
۹.۰k
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.