ترجمهی لایو تهیونگی
ترجمهی لایو تهیونگی 🐻🤍:
🐻من بعد از غذا اومدم، ولی لایو تموم شده بود. اینطوری که نمیشه! منم باید بیام لایو دیگه.
🐻خب، اینجام. اول یه چیزی نوشیدم، بعدش هم تا مرز ترکیدن غذا خوردم!
🐻آرمی، من دارم حسابی ورزش میکنم. با دوستام که اینجا زندگی میکنن هم بالاخره دیدار کردم.
🐻قبلاً... باتری گوشیم فقط ۳ درصد بود، واسه همین زیاد نمیتونم بمونم.
🐻ولی با این حال امروز ورزشمو انجام دادم... چون امروز روز آزادی بود، کاری روی موسیقی نداشتیم. ورزش کردم، با دوستی که اینجا زندگی میکنه دیدار داشتم، با هم غذا خوردیم — 🐻خیلی وقته ندیده بودمش. پوستم، راستش، الان اصلاً وضعیت خوبی نداره.
🐻فکر کنم الان خوابم ببره. برای همین خواستم با یه لایو خودمو سرحال نگه دارم، ولی خب، آسون نیست. باید برم صورتمو بشورم و بخوابم... خیلی خوابم میاد.
🐻میخواستم تو همون لایوی شرکت کنم که یکی از اعضا راه انداخته بود. خیلی طولش دادن! حتی وقتی داشتم غذا میخوردم، با خودم گفتم: «اوه، یکی لایوه؟ کیه؟» نگاه کردم، دیدم جیمین و جونگوکن.
🐻میخواید تو اینستا لایو بذارم؟ باشه باشه! میرم حموم! لایو رو فقط... فقط چون دلم خواست گذاشتم! فقط... میدونید دیگه، فقط از سر بیکاری!
💜: فقط اعتراف کن که دلت برای آرمی تنگ شده بود و اومدی ما رو ببینی!
🐻: ایییییی... چطوری بگم آخه؟ مگه میشه اینقدر مستقیم بگم؟ چطوری آخههههه؟ هیهیهی
🐻دفعهی بعد که بیام لایو، فکر کنم یکی دیگه از اعضا رو هم با خودم بیارم
#Taehyung
🐻من بعد از غذا اومدم، ولی لایو تموم شده بود. اینطوری که نمیشه! منم باید بیام لایو دیگه.
🐻خب، اینجام. اول یه چیزی نوشیدم، بعدش هم تا مرز ترکیدن غذا خوردم!
🐻آرمی، من دارم حسابی ورزش میکنم. با دوستام که اینجا زندگی میکنن هم بالاخره دیدار کردم.
🐻قبلاً... باتری گوشیم فقط ۳ درصد بود، واسه همین زیاد نمیتونم بمونم.
🐻ولی با این حال امروز ورزشمو انجام دادم... چون امروز روز آزادی بود، کاری روی موسیقی نداشتیم. ورزش کردم، با دوستی که اینجا زندگی میکنه دیدار داشتم، با هم غذا خوردیم — 🐻خیلی وقته ندیده بودمش. پوستم، راستش، الان اصلاً وضعیت خوبی نداره.
🐻فکر کنم الان خوابم ببره. برای همین خواستم با یه لایو خودمو سرحال نگه دارم، ولی خب، آسون نیست. باید برم صورتمو بشورم و بخوابم... خیلی خوابم میاد.
🐻میخواستم تو همون لایوی شرکت کنم که یکی از اعضا راه انداخته بود. خیلی طولش دادن! حتی وقتی داشتم غذا میخوردم، با خودم گفتم: «اوه، یکی لایوه؟ کیه؟» نگاه کردم، دیدم جیمین و جونگوکن.
🐻میخواید تو اینستا لایو بذارم؟ باشه باشه! میرم حموم! لایو رو فقط... فقط چون دلم خواست گذاشتم! فقط... میدونید دیگه، فقط از سر بیکاری!
💜: فقط اعتراف کن که دلت برای آرمی تنگ شده بود و اومدی ما رو ببینی!
🐻: ایییییی... چطوری بگم آخه؟ مگه میشه اینقدر مستقیم بگم؟ چطوری آخههههه؟ هیهیهی
🐻دفعهی بعد که بیام لایو، فکر کنم یکی دیگه از اعضا رو هم با خودم بیارم
#Taehyung
- ۸۰۹
- ۲۳ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط