پارت[37]
پارت[37]
تهیونگ:برو بخور منم دوباره امروز میرم کار دارم
ا/ت:دیکه امروز با صورت خونی نیای خونه یوق
تهیونگ:ن بابا دیروزو بیخیال
ا/ت:راسی اخر نگفتی سر چی اینطوری شدی
تهیونگ:مهم نیس برو صبحونتو بخور منم الان میام
ا/ت:باشه
ا/ت:رفتم پایین دیدم یه دختره اومده
دختره:سلام
ا/ت:آم سلام شما؟
دختره:با تهیونگ کار داشتم
ا/ت:(تا گفت با تهیونگ کار داشتم یجوری شدم)کارشو به من بگین بهش میگم
دختره:عاعا خودم باید بهش بگم
یهو تهیونگ اومد
دختره:آه سلام ددییی میاد میپره بغل تهیونگ
ا/ت:(ها ددی پرید بغلش واتتت )تویه دلش گف
تهیونگ:سلام مین جی چطوری دختر
ا/ت:(چطوری انقدر صمیمی ان ایش اصا مهم نیس)
اونا داشتن حرف میزدن ا/ت اصا حواسش نبود
ا/ت:ت...تهیونگ من میرم پایین پیش اجوما
تهیونگ:برو(اصا حواسش به ا/ت نبود)
رفت تویه آشپز خونه بخوره
آجوما:دخترم چیشده
ا/ت:(یهو گریه میکنه )یااجوما تهیونگ اون دختررو بغل کرد حتی دختره بهش گفت ددی
آجونا:آه عزیزم (ا/تو بغل میکنه)
ا/ت:میدونی کیه؟
اجوما:نه نمیدونم کیه اگر میدونستم بهت میگفتم ولی چقدرم زشته دختره ایش ایش(میخنده)
ا/ت:اره ایش (میخنده)
تهیونگ:میاد پیش ا/ت:آم چرا نمیای بیرون با ما صبحونه بخوری؟
ا/ت:پیش اجوما راحت ترم عزیزم تو برو به مهمونت برس
تهیونگ:مهمون نیس ازین به بعد تویه این خونه زندگی میکنه
ا/ت:ه....ها؟
تهیونگ:آره
ا/ت:ع باشه.....
ادامه دارد.....
تهیونگ:برو بخور منم دوباره امروز میرم کار دارم
ا/ت:دیکه امروز با صورت خونی نیای خونه یوق
تهیونگ:ن بابا دیروزو بیخیال
ا/ت:راسی اخر نگفتی سر چی اینطوری شدی
تهیونگ:مهم نیس برو صبحونتو بخور منم الان میام
ا/ت:باشه
ا/ت:رفتم پایین دیدم یه دختره اومده
دختره:سلام
ا/ت:آم سلام شما؟
دختره:با تهیونگ کار داشتم
ا/ت:(تا گفت با تهیونگ کار داشتم یجوری شدم)کارشو به من بگین بهش میگم
دختره:عاعا خودم باید بهش بگم
یهو تهیونگ اومد
دختره:آه سلام ددییی میاد میپره بغل تهیونگ
ا/ت:(ها ددی پرید بغلش واتتت )تویه دلش گف
تهیونگ:سلام مین جی چطوری دختر
ا/ت:(چطوری انقدر صمیمی ان ایش اصا مهم نیس)
اونا داشتن حرف میزدن ا/ت اصا حواسش نبود
ا/ت:ت...تهیونگ من میرم پایین پیش اجوما
تهیونگ:برو(اصا حواسش به ا/ت نبود)
رفت تویه آشپز خونه بخوره
آجوما:دخترم چیشده
ا/ت:(یهو گریه میکنه )یااجوما تهیونگ اون دختررو بغل کرد حتی دختره بهش گفت ددی
آجونا:آه عزیزم (ا/تو بغل میکنه)
ا/ت:میدونی کیه؟
اجوما:نه نمیدونم کیه اگر میدونستم بهت میگفتم ولی چقدرم زشته دختره ایش ایش(میخنده)
ا/ت:اره ایش (میخنده)
تهیونگ:میاد پیش ا/ت:آم چرا نمیای بیرون با ما صبحونه بخوری؟
ا/ت:پیش اجوما راحت ترم عزیزم تو برو به مهمونت برس
تهیونگ:مهمون نیس ازین به بعد تویه این خونه زندگی میکنه
ا/ت:ه....ها؟
تهیونگ:آره
ا/ت:ع باشه.....
ادامه دارد.....
۹.۱k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.