منجمان به شبیه تو ماه می گویند
منجّمان به شبیه تو؛ ماه می گویند
به باز کردن چشمت! پگاه می گویند
به صاحبِ دل تو در میان عاشق ها
امیر و خسرو و سلطان و شاه می گویند
به لحظه لحظه ی عمری که بی تو سر شده از
هرآنکه روی تو دیده ؛ تباه می گویند
به اینکه مهر کسی جز تو در دلم باشد
بنا به حکم شریعت گناه می گویند
تو آمدی و جهانی سیاه لشگر شد
به حُسن های تو! اکنون سپاه می گویند
مرا به جنگ مخوان؛ چون که در برابری ات
به مرد ِ مثل منی بی ( سلاح ) می گویند
مرا مران که به هر کس که از تو رانده شده
رجیم نه! که کنون روسیاه می گویند
نرو ! که مردم اینجا غریب کش هستند!
به من ؛ غریبه و بی سرپناه می گویند !
به باز کردن چشمت! پگاه می گویند
به صاحبِ دل تو در میان عاشق ها
امیر و خسرو و سلطان و شاه می گویند
به لحظه لحظه ی عمری که بی تو سر شده از
هرآنکه روی تو دیده ؛ تباه می گویند
به اینکه مهر کسی جز تو در دلم باشد
بنا به حکم شریعت گناه می گویند
تو آمدی و جهانی سیاه لشگر شد
به حُسن های تو! اکنون سپاه می گویند
مرا به جنگ مخوان؛ چون که در برابری ات
به مرد ِ مثل منی بی ( سلاح ) می گویند
مرا مران که به هر کس که از تو رانده شده
رجیم نه! که کنون روسیاه می گویند
نرو ! که مردم اینجا غریب کش هستند!
به من ؛ غریبه و بی سرپناه می گویند !
- ۱.۵k
- ۲۸ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط