منجمان به شبیه تو ماه می گویند

منجّمان به شبیه تو؛ ماه می گویند
به باز کردن چشمت! پگاه می گویند

به صاحبِ دل تو در میان عاشق ها
امیر و خسرو و سلطان و شاه می گویند

به لحظه لحظه ی عمری که بی تو سر شده از
هرآنکه روی تو دیده ؛ تباه می گویند

به اینکه مهر کسی جز تو در دلم باشد
بنا به حکم شریعت گناه می گویند

تو آمدی و جهانی سیاه لشگر شد
به حُسن های تو! اکنون سپاه می گویند

مرا به جنگ مخوان؛ چون که در برابری ات
به مرد ِ مثل منی بی ( سلاح ) می گویند

مرا مران که به هر کس که از تو رانده شده
رجیم نه! که کنون روسیاه می گویند

نرو ! که مردم اینجا غریب کش هستند!
به من ؛ غریبه و بی سرپناه می گویند !
دیدگاه ها (۲)

یک پیالهبیشتر از چشمانت زدم...!که تو کمی دیرنگاهم را نوشیدی....

حال خوبت رابه هیچکس گره نزنیاد بگیر بدون نیاز به دیگرانشادبا...

می شد به آغوش خودت تنها پناه اورد می شد کنار تو کمی آرام تر ...

یک لحظه دلم خواست که پهلوی تو باشمبی‌محکمه زندانی بازوی تو ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط