از زبان کوک
از زبان کوک
با کمک پسرا (همون اعضا) تونستم کاری کنم که باهام بیاد اونا گفتن یه مدت با اونا باشمو یه دختری میارن که کمک کنه ا/ت حسادت کنه بعد خودمو به گریه بزنم و بعد درخواست کنم که خیلی کارساز بود و الان قبول کرده
برمی گردیم پیش ا/ت
وقتی گفت دختره ولش کرده یه حس خوشحالی بهم دست داد که سعی کردم نشونش ندم یه لباس قشنگ آورده بودم چون گفتم شاید امسال کسی منو دعوت کنه که این اتفاق هم افتاد . بعد از آرایش کردن رفتیم سمت سالن مهمونی هعی چشم دنبال نگاه کردن به جونگکوک بود خیلی جذاب شده بود وقتی وارد شدیم جونگکوک برای شیش تا پسر با دوست دختراشون دست تکون داد اونا اومدن و خودشون رو معرفی کردن (حوصله ی نوشتن ندارم. علامت تهیونگ & و علامت جیمین #و علامت نامجون @)
_بچه ها این ا/ت هستش
&دوست دخترته؟
+ننننهههه فقط همراهشم
&آها😏
#میاین جرعت حقیقت بازی کنیم ؟
همه قبول کردن
#کی نیچرخونه
@من
نامجون چرخوند و افتاد به تهیونگ و نامجون
&خوب داداش ج یا ح
@ح
&بگو با دوست دخترت چجوری آشنا شدین
@تو پارک داشتم کتاب می خوندم که اومد کنارم نشست هعی زیر چشمی به کتابم نگا می کرد گفتم که می خوای باهم بخونیم قبول کرد باهم خوندیمو بعد همش تو اون پارک برای کتاب خونی قرار می زاشتیم
#خوب الان من می چرخونم
افتاد رو کوک و جبمین
#خوب ج یا خ
_ج
#جرعت داری ا/ت رو ببوس خیلی عمیق
+چی چی نه نمیشه
دیدم داره نزدیک می شه کمرم رو گرفت و شرو کرد لبامو می بوسید یه گاز گرفت به معنی همراهی کردن منم مجبور شدم همراهی کنم زبونم رو لیس می زد انگار خوشش می یومد که از جداشد
خب این پارت هم تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️😘
با کمک پسرا (همون اعضا) تونستم کاری کنم که باهام بیاد اونا گفتن یه مدت با اونا باشمو یه دختری میارن که کمک کنه ا/ت حسادت کنه بعد خودمو به گریه بزنم و بعد درخواست کنم که خیلی کارساز بود و الان قبول کرده
برمی گردیم پیش ا/ت
وقتی گفت دختره ولش کرده یه حس خوشحالی بهم دست داد که سعی کردم نشونش ندم یه لباس قشنگ آورده بودم چون گفتم شاید امسال کسی منو دعوت کنه که این اتفاق هم افتاد . بعد از آرایش کردن رفتیم سمت سالن مهمونی هعی چشم دنبال نگاه کردن به جونگکوک بود خیلی جذاب شده بود وقتی وارد شدیم جونگکوک برای شیش تا پسر با دوست دختراشون دست تکون داد اونا اومدن و خودشون رو معرفی کردن (حوصله ی نوشتن ندارم. علامت تهیونگ & و علامت جیمین #و علامت نامجون @)
_بچه ها این ا/ت هستش
&دوست دخترته؟
+ننننهههه فقط همراهشم
&آها😏
#میاین جرعت حقیقت بازی کنیم ؟
همه قبول کردن
#کی نیچرخونه
@من
نامجون چرخوند و افتاد به تهیونگ و نامجون
&خوب داداش ج یا ح
@ح
&بگو با دوست دخترت چجوری آشنا شدین
@تو پارک داشتم کتاب می خوندم که اومد کنارم نشست هعی زیر چشمی به کتابم نگا می کرد گفتم که می خوای باهم بخونیم قبول کرد باهم خوندیمو بعد همش تو اون پارک برای کتاب خونی قرار می زاشتیم
#خوب الان من می چرخونم
افتاد رو کوک و جبمین
#خوب ج یا خ
_ج
#جرعت داری ا/ت رو ببوس خیلی عمیق
+چی چی نه نمیشه
دیدم داره نزدیک می شه کمرم رو گرفت و شرو کرد لبامو می بوسید یه گاز گرفت به معنی همراهی کردن منم مجبور شدم همراهی کنم زبونم رو لیس می زد انگار خوشش می یومد که از جداشد
خب این پارت هم تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️😘
۵.۹k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.