که رفت و خوابید یعنی براش مهم نیست شاید . بعد رفتم و خواب
که رفت و خوابید یعنی براش مهم نیست شاید . بعد رفتم و خوابیدم صبح بیدار شدم کارامو انجام دادم بعد رفتم کلاس همه با دو ستاشون بودن به جز من حتی کوک هم با دختره بود داشت بقضم می گرفت ولی چیزی نگفتم وایسادن دختره نرفت رفتم سمت جایی که دختره قبلا می شست که اوند سر جاش منم دوباره رفتم پیش کوک
_سلام
+سلام 😔
_چته
+هیچی😔
کل کلاس رو با ناراحتی و فکر کردن به مهمونی گذروندم و رفتم تو اتاق و شرو کردم به کتاب خوندن که یهو کوک با گریه اومد تو اتاق
+چی شده 🤔
_هی.هیچی 😭
+آره معلومه میگی یا نه
_دوست دخترم همین الان ولم کرد 😭
+خب اینکه ناراحتی نداره برو یکی رو پیدا کن
_الان دیگه نمیشه
+خب تنها برو مهمونی یا اصلا مثل من نرو
_یه راهی هست
+چه راهی
_ت.تو با من مییای مهمونی دوباره شک شدم ولی از دفعه های قبل بیشتر
_خب قبوله
+آره..نه..آره..نمیدونم..آره
_یعنی قبوله
+آ.آره
یهو از خوشحالی بغلم کرد 😮
_آماده میشی ؟
+آره برو بیرون
_باش
یه لباس مشکی جذاب باخودم آورده بودم و پوشیدم وقتی کوک اومد گفت
_چه قدر خوشگل شدی 😯 نوبت منه
رفتم بیرون و اونم پوشید چقدر جذاب شده بود با کت شلوار مطمئنم قیافم زایه بود آرایش کردم و رفتیم
بچه ها قراره تو مهمونی اتفاق های جالبی بیونته امیدوارم خوشتون اومده باشه بای بای❤️😘
_سلام
+سلام 😔
_چته
+هیچی😔
کل کلاس رو با ناراحتی و فکر کردن به مهمونی گذروندم و رفتم تو اتاق و شرو کردم به کتاب خوندن که یهو کوک با گریه اومد تو اتاق
+چی شده 🤔
_هی.هیچی 😭
+آره معلومه میگی یا نه
_دوست دخترم همین الان ولم کرد 😭
+خب اینکه ناراحتی نداره برو یکی رو پیدا کن
_الان دیگه نمیشه
+خب تنها برو مهمونی یا اصلا مثل من نرو
_یه راهی هست
+چه راهی
_ت.تو با من مییای مهمونی دوباره شک شدم ولی از دفعه های قبل بیشتر
_خب قبوله
+آره..نه..آره..نمیدونم..آره
_یعنی قبوله
+آ.آره
یهو از خوشحالی بغلم کرد 😮
_آماده میشی ؟
+آره برو بیرون
_باش
یه لباس مشکی جذاب باخودم آورده بودم و پوشیدم وقتی کوک اومد گفت
_چه قدر خوشگل شدی 😯 نوبت منه
رفتم بیرون و اونم پوشید چقدر جذاب شده بود با کت شلوار مطمئنم قیافم زایه بود آرایش کردم و رفتیم
بچه ها قراره تو مهمونی اتفاق های جالبی بیونته امیدوارم خوشتون اومده باشه بای بای❤️😘
۳.۹k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱