📝 مازیار و بانو گلدیس
📝 مازیار و بانو گلدیس
تمیستوکل پادشاه یونان در آرزوی کاخی به زیبایی تخت جمشید بود .
او یکی از سردارانش که زبان ایرانیان را می دانست فرا خواند و به او گفت : " شنیده ام سنگ تراشی به نام مازیار و شاگردش بانو گلدیس ، تخت جمشید را همچون جواهرات تراش داده اند آنهم به گونه ایی که پیک های سرزمینهای دیگر از این همه زیبایی در شگفت شده اند ، از تو میخواهم که به ایران بروی و این دو را هرگونه که میشود با خود به یونان بیاوری ، چون میخواهم کاخی زیباتر از تخت جمشید در آتن بسازند . "
آن فرمانده یونانی بهمراه چند سرباز دیگر که تن پوش ایرانی بر تن داشتند به سرزمین پارس آمدند و پس از چندی این دو هنرمند ایرانی تبار را یافتند، گرفتند و پنهانی به یونان بردند .
تمیستوکل ، شاه یونان دستور داد دست های آنها را باز کنند و سپس به آنها گفت : " می خواهم هنرمندان یونانی را آموزش داده تا در ساخت کاخی باشکوه تر از آنچه که در ایران ساخته اید شما را همراهی کنند ."
مازیار سالخورده گفت : " نقشی که بر دیوارهای تخت جمشید می تراشیم همه عشق است ما نمی توانیم خواسته شما را انجام دهیم . "
پادشاه یونان تمیستوکل برافروخت و آن دو را به زندان افکند .
مازیار و بانو گلدیس یک سال در بدترین شرایط شکنجه شدند اما برای اجنبی خدمتی نکردند تا اینکه خشایارشاه پس از شکست دادن یونان و فتح آتن آن دو هنرمند دلیر و میهن پرست ایران زمین را آزاد و به همراه خود به ایران بازگرداند و به هر دوی آنها هدیه های ارزشمندی داد .
آن هنرمندان نسبت به سرزمین خویش وفادار بودند ، چرا که پی به قدرت هنر برده بودند.
🔹 مازیار و بانو گلدیس مایه فر و شکوه سرزمین ما هستند و از این روست که این نخستین نام های تاریخ هنر ایران بسیار دوست داشتنی هستند .
🔸 ارد بزرگ اندیشمند برجسته ایران زمین میگوید : " در بلند هنگام هیچ نیرویی نمی تواند در برابر فرهنگ و هنر ایستادگی کند ."
تمیستوکل پادشاه یونان در آرزوی کاخی به زیبایی تخت جمشید بود .
او یکی از سردارانش که زبان ایرانیان را می دانست فرا خواند و به او گفت : " شنیده ام سنگ تراشی به نام مازیار و شاگردش بانو گلدیس ، تخت جمشید را همچون جواهرات تراش داده اند آنهم به گونه ایی که پیک های سرزمینهای دیگر از این همه زیبایی در شگفت شده اند ، از تو میخواهم که به ایران بروی و این دو را هرگونه که میشود با خود به یونان بیاوری ، چون میخواهم کاخی زیباتر از تخت جمشید در آتن بسازند . "
آن فرمانده یونانی بهمراه چند سرباز دیگر که تن پوش ایرانی بر تن داشتند به سرزمین پارس آمدند و پس از چندی این دو هنرمند ایرانی تبار را یافتند، گرفتند و پنهانی به یونان بردند .
تمیستوکل ، شاه یونان دستور داد دست های آنها را باز کنند و سپس به آنها گفت : " می خواهم هنرمندان یونانی را آموزش داده تا در ساخت کاخی باشکوه تر از آنچه که در ایران ساخته اید شما را همراهی کنند ."
مازیار سالخورده گفت : " نقشی که بر دیوارهای تخت جمشید می تراشیم همه عشق است ما نمی توانیم خواسته شما را انجام دهیم . "
پادشاه یونان تمیستوکل برافروخت و آن دو را به زندان افکند .
مازیار و بانو گلدیس یک سال در بدترین شرایط شکنجه شدند اما برای اجنبی خدمتی نکردند تا اینکه خشایارشاه پس از شکست دادن یونان و فتح آتن آن دو هنرمند دلیر و میهن پرست ایران زمین را آزاد و به همراه خود به ایران بازگرداند و به هر دوی آنها هدیه های ارزشمندی داد .
آن هنرمندان نسبت به سرزمین خویش وفادار بودند ، چرا که پی به قدرت هنر برده بودند.
🔹 مازیار و بانو گلدیس مایه فر و شکوه سرزمین ما هستند و از این روست که این نخستین نام های تاریخ هنر ایران بسیار دوست داشتنی هستند .
🔸 ارد بزرگ اندیشمند برجسته ایران زمین میگوید : " در بلند هنگام هیچ نیرویی نمی تواند در برابر فرهنگ و هنر ایستادگی کند ."
۹۹.۱k
۰۱ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.