زندگی آهسته تر من خسته ام
زندگی آهسته تر من خسته ام
کوله بار پاره ام را بسته ام...
زخم پایم درد دارد،صبرکن
تا کسی مرحم گذارد،صبرکن...
صبرکن در سایه بنشینم کمی
شاید از ابری ببارد شبنمی...
وادی رویای من اینجا نبود
روح من همبازی شب ها نبود...
صبر کن من راه را گم کرده ام
در سیاهی ها تلاطم کرده ام...
صبر کن تا راه را پیدا کنم
صبر کن تا کفش خود را پا کنم...
کوله بار پاره ام را بسته ام...
زخم پایم درد دارد،صبرکن
تا کسی مرحم گذارد،صبرکن...
صبرکن در سایه بنشینم کمی
شاید از ابری ببارد شبنمی...
وادی رویای من اینجا نبود
روح من همبازی شب ها نبود...
صبر کن من راه را گم کرده ام
در سیاهی ها تلاطم کرده ام...
صبر کن تا راه را پیدا کنم
صبر کن تا کفش خود را پا کنم...
- ۱.۱k
- ۳۱ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط