قرارداد
قرارداد
فیک جونگکوک
پارت ۸
از جام بلند شدم که نزدیک و نزدیک تر اومد منم هی به سمت عقب میرفتم که یکدفعه لباش رو آروم گذاشت
ویو کوک:
چه لبای نرمی داشت بهم حس خوبی میداد ولی دیگه باید تمومش میکردم به خاطر همین لبام رو از رو لباش برداشتم و نگاهی به هانا کردم انگار داشت از حسادت میترکید دست رو بردم تو دستای جیسو و...
+الان میتونی درک کنی
+البته دیگه نیازی به درک نیست
~من میرم ولی بدون ولت نمیکنم و نمیزارم...
+تو چی من هستی که نمیزاری
~من...
+بسه برو بیرون
~باز برمیگردم
+مگه نشنیدی
~ه...
ویو جیسو:
بلاخره رفت ولی اون...اون کیبود
_جونگکوک...
+هوم
_میگم...
+میشه بعدا صحبت کنیم
_چرا
+چون یکی از کارمندا دستشو بلند کرده برم ببینم چی میخواد
ویو کوک:
رفتم پیشش
(جیمین<)
(خب حتما براتون سواله جیمین کیه جیمین یکی از دوست های جونگکوک و کارمند جونگکوک هم هست)
+وای به دادم رسیدی
>بعد از کاری که کردی معلومه کمک باید بخوای
+کاری نکردم که
>دختره رو جلوی همه بوسیدی با اینکه گفته بود اینکارو نکنی
+خب چیکار کنم تا هانا موزی اومد منم خونم به جوش اومد انجامش دادم
>حالا چی میخوای بگی بهش
+فعلا میپیچونمش بعدا بهش جواب میدم
ویو جیسو:
رفتم اتاق جینا و در زدم
"کیه
_منم
"بیا تو
"بشین
_باشه(رفت و نشست)
"خب
_میگم اون دختره کیه
"اون دختره دوست دختر ۸ سال پیش جونگکوک هست که بهش با دوستش تو خونه خود جونگکوک خیانت کرد انگار میخواست به رخش بکشه که دوستش نداره که تو خونه خودش اینکارو کرد
_آها واقعا جونگکوک حق داشت بهش بگه هرزه
"دقیقا
_بعد اومده اینجا میگه عشقم(هیچی دیگه غیبت شروع شد😂)
"آره خیلی پررو
_ایش
"میگم جیسو
_بله
"من امشب دارم میرم خونه کوک میای ۴ نفره دور هم باشیم
_آره ولی ۴ نفر ما که ۳ نفریم
"اونیکی دوست کوک هست
_آها
"یچیزی بگم
_بگو
"من از دوست داداشم خیلی وقته خوشم میاد
_واقعا
"آره
_پس حتما میام ببینم کیه
_خب چرا تا حالا بهش نگفتی
"یه چند سالی هست که رفته آمریکا و قبلش هم خیلی همو نمیشناختیم و تا من شناختمش و عاشقش شدم داداشم گفت داره میره آمریکا فردا تازه داره میاد کره
_چه عشقی که بعد از چند سال هنوزم هستش
"اوهوم
_خب من مزاحمت نمیشم
"باشه
_بای
"بای
رفتم بیرون که...
فیک جونگکوک
پارت ۸
از جام بلند شدم که نزدیک و نزدیک تر اومد منم هی به سمت عقب میرفتم که یکدفعه لباش رو آروم گذاشت
ویو کوک:
چه لبای نرمی داشت بهم حس خوبی میداد ولی دیگه باید تمومش میکردم به خاطر همین لبام رو از رو لباش برداشتم و نگاهی به هانا کردم انگار داشت از حسادت میترکید دست رو بردم تو دستای جیسو و...
+الان میتونی درک کنی
+البته دیگه نیازی به درک نیست
~من میرم ولی بدون ولت نمیکنم و نمیزارم...
+تو چی من هستی که نمیزاری
~من...
+بسه برو بیرون
~باز برمیگردم
+مگه نشنیدی
~ه...
ویو جیسو:
بلاخره رفت ولی اون...اون کیبود
_جونگکوک...
+هوم
_میگم...
+میشه بعدا صحبت کنیم
_چرا
+چون یکی از کارمندا دستشو بلند کرده برم ببینم چی میخواد
ویو کوک:
رفتم پیشش
(جیمین<)
(خب حتما براتون سواله جیمین کیه جیمین یکی از دوست های جونگکوک و کارمند جونگکوک هم هست)
+وای به دادم رسیدی
>بعد از کاری که کردی معلومه کمک باید بخوای
+کاری نکردم که
>دختره رو جلوی همه بوسیدی با اینکه گفته بود اینکارو نکنی
+خب چیکار کنم تا هانا موزی اومد منم خونم به جوش اومد انجامش دادم
>حالا چی میخوای بگی بهش
+فعلا میپیچونمش بعدا بهش جواب میدم
ویو جیسو:
رفتم اتاق جینا و در زدم
"کیه
_منم
"بیا تو
"بشین
_باشه(رفت و نشست)
"خب
_میگم اون دختره کیه
"اون دختره دوست دختر ۸ سال پیش جونگکوک هست که بهش با دوستش تو خونه خود جونگکوک خیانت کرد انگار میخواست به رخش بکشه که دوستش نداره که تو خونه خودش اینکارو کرد
_آها واقعا جونگکوک حق داشت بهش بگه هرزه
"دقیقا
_بعد اومده اینجا میگه عشقم(هیچی دیگه غیبت شروع شد😂)
"آره خیلی پررو
_ایش
"میگم جیسو
_بله
"من امشب دارم میرم خونه کوک میای ۴ نفره دور هم باشیم
_آره ولی ۴ نفر ما که ۳ نفریم
"اونیکی دوست کوک هست
_آها
"یچیزی بگم
_بگو
"من از دوست داداشم خیلی وقته خوشم میاد
_واقعا
"آره
_پس حتما میام ببینم کیه
_خب چرا تا حالا بهش نگفتی
"یه چند سالی هست که رفته آمریکا و قبلش هم خیلی همو نمیشناختیم و تا من شناختمش و عاشقش شدم داداشم گفت داره میره آمریکا فردا تازه داره میاد کره
_چه عشقی که بعد از چند سال هنوزم هستش
"اوهوم
_خب من مزاحمت نمیشم
"باشه
_بای
"بای
رفتم بیرون که...
- ۴.۸k
- ۰۴ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط