𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞..
𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞..
𝕡𝕒𝕣𝕥..17
*باش
شمارشو میدی بهم
"ممنون دددددی
*پاشو
از این که واسه هر کاری خم میشی بدم میاد
پااااشو
" پاشدم
جونگ کوک
کامل پشیمون شدم که وسایلو بهش بدم
"ددی
میشه
میشه امشب
پیش تو باشم
*نه
رفتم تو اتاق کارمو خودمو با کارام مشغول کردم
" خیلی نازاحت شدم از دستش
رفتم تو اتاقم
رو تخت نشستم خودمو بغل کردم
در حال زار زدن
*نتونستم دووم بیارم
رفتم تو اتاق
بعد این
فقط میخواستم گوشیشو ازش بگیرم
*هی بچه
دیدم دار گریه میکنه
هوی ببینمت
"نوموخواام هق
*رفتم سمتش
چونشو گرفتم بالا دیدمش
بغلش کردم
الان مشکلت چیه
" تو
اصن بهم اهمیت نمیدی
دعوام میکنی همیشه
باهام سردی
نمیزاری پیشت بمونم
سرم داد میزنی
از هر کاری مهرومم میکنی
*یااا
مثلا چه کاری
"بیرون رفتن تنهاییییی
*نمیتونم بگم چرا
ولی حق دارم
" نمیتونی بگی چون دلیلی نداری
*اگه سعی نکنی همیشه باهام خوب رفتار کنی
بد میشه برات
درس رفتار کن
"چشم هق
*زیاد دشمن دارم
یچیت میش
"خوابم میاد
*گذاشتمت رو تخت دستمو گزاشتم زیر سرت
پتو گزاشتم روت
بخواب
"خوابیدم
*اروم اومدم کنار
دستمو گرفت
"جیهوپ
کجا میری
نه
دیگ نمیخوام تنهام بزاری
*چی
داشت هزیون میگفت
جیهوپ
جیهوپ دیگ کی بود
نکنه
نهه
امکان ندارهه
این همون جیهوپ خودمونه میگه
سری رفتم تو اتاقم
خیلی عصبی بودم
دقیق نمیدونم
نمیدونم چرا واقعا
زنگ زدم تهیونگ
$هاا چیه نصفه شبی
*زر نزن ساعت ۱۱
فردا با جیهوپ بیا اینجا
قطع کردم
یااا
ببخشیددد..
انتن نداشتم کلا امروز..
ببخشیددد..
𝕡𝕒𝕣𝕥..17
*باش
شمارشو میدی بهم
"ممنون دددددی
*پاشو
از این که واسه هر کاری خم میشی بدم میاد
پااااشو
" پاشدم
جونگ کوک
کامل پشیمون شدم که وسایلو بهش بدم
"ددی
میشه
میشه امشب
پیش تو باشم
*نه
رفتم تو اتاق کارمو خودمو با کارام مشغول کردم
" خیلی نازاحت شدم از دستش
رفتم تو اتاقم
رو تخت نشستم خودمو بغل کردم
در حال زار زدن
*نتونستم دووم بیارم
رفتم تو اتاق
بعد این
فقط میخواستم گوشیشو ازش بگیرم
*هی بچه
دیدم دار گریه میکنه
هوی ببینمت
"نوموخواام هق
*رفتم سمتش
چونشو گرفتم بالا دیدمش
بغلش کردم
الان مشکلت چیه
" تو
اصن بهم اهمیت نمیدی
دعوام میکنی همیشه
باهام سردی
نمیزاری پیشت بمونم
سرم داد میزنی
از هر کاری مهرومم میکنی
*یااا
مثلا چه کاری
"بیرون رفتن تنهاییییی
*نمیتونم بگم چرا
ولی حق دارم
" نمیتونی بگی چون دلیلی نداری
*اگه سعی نکنی همیشه باهام خوب رفتار کنی
بد میشه برات
درس رفتار کن
"چشم هق
*زیاد دشمن دارم
یچیت میش
"خوابم میاد
*گذاشتمت رو تخت دستمو گزاشتم زیر سرت
پتو گزاشتم روت
بخواب
"خوابیدم
*اروم اومدم کنار
دستمو گرفت
"جیهوپ
کجا میری
نه
دیگ نمیخوام تنهام بزاری
*چی
داشت هزیون میگفت
جیهوپ
جیهوپ دیگ کی بود
نکنه
نهه
امکان ندارهه
این همون جیهوپ خودمونه میگه
سری رفتم تو اتاقم
خیلی عصبی بودم
دقیق نمیدونم
نمیدونم چرا واقعا
زنگ زدم تهیونگ
$هاا چیه نصفه شبی
*زر نزن ساعت ۱۱
فردا با جیهوپ بیا اینجا
قطع کردم
یااا
ببخشیددد..
انتن نداشتم کلا امروز..
ببخشیددد..
۱۴.۶k
۱۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.