یادش بخیر چه روزایی غروبای تابستون که دلمون میگرفت

.
یادش بخیر چه روزایی غروبای تابستون که دلمون میگرفت
بدو بدو می‌رفتیم خونه‌ی مادربزرگه
یه چای دبش، یه نون پنیر گوجه خیار حسابی
یه سبد پر از انگور و سبزی‌هایی که از داخل حیاط چیده بود...
خوش به حال اون روزا...🍃💚
.
آخ که چقدر دلمون برای اون روزا تنگ شده...
#خاص
دیدگاه ها (۱۰)

. مادر بزرگ می گفت دخترم توزندگی یاد بگیر به هیچکسی اعتماد ن...

. . چقدر روزها رو انتظار میکشیدیم تا چرخ و فلک وارد کوچه هام...

شنبه ها کلاً حال و احوالی دیگری دارد...چون در روزِ قبلش کلی ...

أَحبَبْتک فَاسْتَحی قَلبَی اَن یَحبُ بعدَکَ أَحداً .دوست دار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط