ببین ات اینا خانواده واقعیت نیستن
_ببین ات اینا خانواده واقعیت نیستن
+چی چی میگی تو؟ مامانم همون مامانمه بابامم که بابامه
_مشکل اینجاست تو بچه یانگ هان بودی پدرت یانگ قدرت زیادی داشت وقتی مادرت حامله بود پدرت دچار یه بیماری شد پدرت همون روزی که تو به دنیا میای میمیره
پدرم به قصر حمله میکنه و مادرت با تو فرار میکنه و میره خونه داداشش یعنی دایی تو
بابام که همه جور میخواست عذابتون بده دایت رو میکشه و مادرت رو مجبور میکنه دستش رو داخل بدن داییت بکنه(داخل زخمای بدن این تا وقتی ادامه داشت تا یکی از اعضای بدن برادرش رو میکشید بیرون) مادرت هم دست نزده میمیره و تو میمونی اون موقعه من بزرگتر از تو بودم ۱۲سالم بود که با تو اشنا شدم من ترو فراریدادم و باید بگم اون ماهگرفتگی پشت کمرت کار دست خودت داد میگه هر کی این لکه رو داره رو میکشه تا تورو پیدا کنه
+یه لحظه مغذم سه بار پوشک شد
_و اینکه تنها راه نجاتت میشه ازدواج منو تو
+(حالش بد میشه)
_ات!!!!
.....
+چی چی میگی تو؟ مامانم همون مامانمه بابامم که بابامه
_مشکل اینجاست تو بچه یانگ هان بودی پدرت یانگ قدرت زیادی داشت وقتی مادرت حامله بود پدرت دچار یه بیماری شد پدرت همون روزی که تو به دنیا میای میمیره
پدرم به قصر حمله میکنه و مادرت با تو فرار میکنه و میره خونه داداشش یعنی دایی تو
بابام که همه جور میخواست عذابتون بده دایت رو میکشه و مادرت رو مجبور میکنه دستش رو داخل بدن داییت بکنه(داخل زخمای بدن این تا وقتی ادامه داشت تا یکی از اعضای بدن برادرش رو میکشید بیرون) مادرت هم دست نزده میمیره و تو میمونی اون موقعه من بزرگتر از تو بودم ۱۲سالم بود که با تو اشنا شدم من ترو فراریدادم و باید بگم اون ماهگرفتگی پشت کمرت کار دست خودت داد میگه هر کی این لکه رو داره رو میکشه تا تورو پیدا کنه
+یه لحظه مغذم سه بار پوشک شد
_و اینکه تنها راه نجاتت میشه ازدواج منو تو
+(حالش بد میشه)
_ات!!!!
.....
۱۲
۱۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.