بسم رب الشهداء

بسم رب الشهداء...



قسمتی از وصیت نامه شهیدمدافع حرم علی امرایی...

می دانم چرا به دلم افتاده که از این سفر سالم بر نمیگردم .دلم برای حرم حضرت رقیه و حضرت زینب خیلی تنگ است و بیشتر از آن دل تنگ حرم ارباب .ولی الان دیوانه حرمین دمشق شدم .به این سفر میروم چون نیاز است الان در آنجا باشم .به خاطر آرامش دل حضرت زهرا و امیرالمومنین و به خاطر آرامش دل حسین و حسن و عباس ابن علی و به زینب (س) ثابت کنم کلنا عباسک یا زینب...

بعد از حمد و سپاس پروردگار دو عالم و سجده شکر به درگاهش مدیون حسن ابن علی هستم و تمام زندگی ام را از او دارم و ایشان خواست تا اینگونه او را زیارت کنم مانند خوابی که دیدم...

خواب کربلا حضرت از ضریح بیرون آمد و میفرمود بیا تو هم مال این دنیا نیستی و در آخر من رو سیاه را خرید .پس گریه و زاری معنا ندارد چون به وصال عشقم رسیدم...



شهادت جامونده های گنه کارصلوات...
دیدگاه ها (۱)

بسم رب الشهداء...خاطرات سردار شهیدحسین بادپا ...قسمت چهارم:ن...

بسم رب الشهداء...مدرک کارشناسی ارشد شهیدمدافع حرم مصطفی شیخ ...

بسم رب الشهداء...خاطره شهید مدافع حرم آقا مصطفی صدرزاده از ش...

بسم رب الشهداء...خواب یکی از همرزمان پهلوان مدافع حرم شهید س...

نام روستا را قاسم آباد گذاشتندقبل از حضور شهید سلیمانی در من...

نام روستا را قاسم آباد گذاشتندقبل از حضور شهید سلیمانی در من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط