+باشه باشه پاشو بریم
+باشه باشه پاشو بریم
جویونگ:همین جا
+نهه
جویونگ:مامان( بغض)
+باشه
با چشمام به جونگ کوک فهمیوندم پاشه بره اتاق ولی نشست مبل بغلی فیلم دید ، دیدم جویونگ لباسمو داد بالا سینمو در اورد از سوتین خوابید رو پام یکی از سینه هامو کرد تو دهنش اون یکیم در اورد با دستش بازی کرد مثل باباشه یه نگاه به کوک انداختم داشت نگاهم می کرد
سرمو کردم تو گوشیم بعد چند مین دیدم جویونگ خوابه اومدم سینمو از دهنش بردارم سفت گرفته بود هر چی تلاش کردم نشد جویونگو برد تو اتاقش خودش سینمو از دهنش در اورد گذاشتمش رو تخت رفتم پایین دیدم کوکم خوابیده یه پتو برداشتم انداختم روش که دستمو گرفت
_معذرت می خوام(گریه )
+ولم کن
_ا.ت ترو خدا معذرت میخوام دیگه تکرار نمیشه قول میدم ( ناراحت)
+باید فکر کنم تا فردا ظهر
_ممنون(لبخند )
پاشدم رفتم رو تخت خودمو ولو کردم که در اتاق به صدا اومد
+بیا تو
جویونگ:مامان میسه پیسه تو بخوابم
+آره عشقم بیا
جویونگ:مامان میسه سیل بدی
+همین چند دقیقه پیش خوردی
جویونگ:مامان لطفا
+باشه
لباسمو دادم بالا یدونه از سینه هامو در اوردم دادم بش
جویونگ:دوتاش(خیلی کیوت)
+بیا یک تو دهنش بود اون یکی تو دستش داشتم به چیزی که کوک گفت فکر میکردم ولی بم قول داد اگه دوباره انجامش بده دیگه پامو نمی زارم تو این خونه بعد چند مین در وا شد جونگ کوک اومد تو دراز کشیده رو تخت
+خب اگه دوباره انجامش مردی فهمیدی و اینکه پامو نمیزارم اینجا
_منظورتو نمیفهمم؟
+دیگه این به من چه( 😂)
بعد چند مین کوک هیجان زده بوسم کرد فک کنم فهمید چی گفتم
_عاشقتم من دیگه گوه بخورم این کارو کنم
+هوم باشه
بغلم کرد که منو کشید سمت خودش دستشو داشت روی شیکمم تکون میداد که دستش مانع شد
_واقعا؟؟( اعصبی)
+چی شده؟
_تو مگه چند دقیقه پیش بش شیر ندادی( اعصبی)
+خب بچس(خنده )
_خب تو الان تبعیض قاعل شدی( اعصبی)
+برای چی( تعجب)
_خب به منم بده(اعصبی)
+بگیر بخواب جونگ کوک تو بچه نیستی(تعجب )
_مگه فقد بچه ها شیر می خورن( اعصبی)
+نه از سینه( تعجب)
_چرا من می خورم ( اعصبی)
+ جونگ کوک من بخدا حوصله بحث ندارم بگیر بخواب خستم
_اگه فردا بزارم بش شیر بدی اگه بدی باید به منم بدی اگه ندی نمیزارم اینم بخوره(اعصبی )
+یک اینکه حالا تا فردا دومن این بچه خودته و بگیر بخواب خوابم میاد
خوب شد؟؟؟
جویونگ:همین جا
+نهه
جویونگ:مامان( بغض)
+باشه
با چشمام به جونگ کوک فهمیوندم پاشه بره اتاق ولی نشست مبل بغلی فیلم دید ، دیدم جویونگ لباسمو داد بالا سینمو در اورد از سوتین خوابید رو پام یکی از سینه هامو کرد تو دهنش اون یکیم در اورد با دستش بازی کرد مثل باباشه یه نگاه به کوک انداختم داشت نگاهم می کرد
سرمو کردم تو گوشیم بعد چند مین دیدم جویونگ خوابه اومدم سینمو از دهنش بردارم سفت گرفته بود هر چی تلاش کردم نشد جویونگو برد تو اتاقش خودش سینمو از دهنش در اورد گذاشتمش رو تخت رفتم پایین دیدم کوکم خوابیده یه پتو برداشتم انداختم روش که دستمو گرفت
_معذرت می خوام(گریه )
+ولم کن
_ا.ت ترو خدا معذرت میخوام دیگه تکرار نمیشه قول میدم ( ناراحت)
+باید فکر کنم تا فردا ظهر
_ممنون(لبخند )
پاشدم رفتم رو تخت خودمو ولو کردم که در اتاق به صدا اومد
+بیا تو
جویونگ:مامان میسه پیسه تو بخوابم
+آره عشقم بیا
جویونگ:مامان میسه سیل بدی
+همین چند دقیقه پیش خوردی
جویونگ:مامان لطفا
+باشه
لباسمو دادم بالا یدونه از سینه هامو در اوردم دادم بش
جویونگ:دوتاش(خیلی کیوت)
+بیا یک تو دهنش بود اون یکی تو دستش داشتم به چیزی که کوک گفت فکر میکردم ولی بم قول داد اگه دوباره انجامش بده دیگه پامو نمی زارم تو این خونه بعد چند مین در وا شد جونگ کوک اومد تو دراز کشیده رو تخت
+خب اگه دوباره انجامش مردی فهمیدی و اینکه پامو نمیزارم اینجا
_منظورتو نمیفهمم؟
+دیگه این به من چه( 😂)
بعد چند مین کوک هیجان زده بوسم کرد فک کنم فهمید چی گفتم
_عاشقتم من دیگه گوه بخورم این کارو کنم
+هوم باشه
بغلم کرد که منو کشید سمت خودش دستشو داشت روی شیکمم تکون میداد که دستش مانع شد
_واقعا؟؟( اعصبی)
+چی شده؟
_تو مگه چند دقیقه پیش بش شیر ندادی( اعصبی)
+خب بچس(خنده )
_خب تو الان تبعیض قاعل شدی( اعصبی)
+برای چی( تعجب)
_خب به منم بده(اعصبی)
+بگیر بخواب جونگ کوک تو بچه نیستی(تعجب )
_مگه فقد بچه ها شیر می خورن( اعصبی)
+نه از سینه( تعجب)
_چرا من می خورم ( اعصبی)
+ جونگ کوک من بخدا حوصله بحث ندارم بگیر بخواب خستم
_اگه فردا بزارم بش شیر بدی اگه بدی باید به منم بدی اگه ندی نمیزارم اینم بخوره(اعصبی )
+یک اینکه حالا تا فردا دومن این بچه خودته و بگیر بخواب خوابم میاد
خوب شد؟؟؟
۹.۳k
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.