آخرین پارت کوک *درخواستی*
آخرین پارت کوک *درخواستی*
فردا صبح پاشدم رفتم پایین صبحونه رو آماده کردم رفتم بالا دیدم جونگکوک جویونگ و بغل کرده کرمم فعال شد
+آیییی آیییی( جیغ و گریه الکی)
جویونگ و جونگکوک سریع از خواب پاشدن
_چی شده؟(نگران و هول کرده)
+ صبحتون بخیر صبحونه آمادس
دیدم جونگکوک اعصبی نگام کرد منم یه لبخند زدم دویدم تو پذیرایی همین جوری دنبالم میکرد که جونگکوک افتاد زمین
+خوبی( نگران)
دستمو دراز کردم که دستمو بگیره که دستمو کشید سمت خودش پرت شدم روش لبام به چیز نرم خورد چشمامو باز کردم لبم رو لب جونگکوک، کوکیم چشمامشو بسته بود همین طوری ملایم می بوسید
جویونگ:من چی پس( بغض)
جونگکوک ولم کرد نشستم رو زمین جونگکوک م نشست رو زمین دستمو باز کرد جویونگ پرید بغلم کلی بوسش کردم از بغلم در اومد
_پس من چی؟ قهرم(🥺 )
جویونگ:باسه تو لو هم بوس می تونم
جویونگ جونگکوک بوس کرد جونگکوک شروع کرد به قلقلک دادن جویونگ واقعا تصور نمی تونستم کنم که همچین خانواده ای داشته باشم
تمام ببخشید بد شد)))
فردا صبح پاشدم رفتم پایین صبحونه رو آماده کردم رفتم بالا دیدم جونگکوک جویونگ و بغل کرده کرمم فعال شد
+آیییی آیییی( جیغ و گریه الکی)
جویونگ و جونگکوک سریع از خواب پاشدن
_چی شده؟(نگران و هول کرده)
+ صبحتون بخیر صبحونه آمادس
دیدم جونگکوک اعصبی نگام کرد منم یه لبخند زدم دویدم تو پذیرایی همین جوری دنبالم میکرد که جونگکوک افتاد زمین
+خوبی( نگران)
دستمو دراز کردم که دستمو بگیره که دستمو کشید سمت خودش پرت شدم روش لبام به چیز نرم خورد چشمامو باز کردم لبم رو لب جونگکوک، کوکیم چشمامشو بسته بود همین طوری ملایم می بوسید
جویونگ:من چی پس( بغض)
جونگکوک ولم کرد نشستم رو زمین جونگکوک م نشست رو زمین دستمو باز کرد جویونگ پرید بغلم کلی بوسش کردم از بغلم در اومد
_پس من چی؟ قهرم(🥺 )
جویونگ:باسه تو لو هم بوس می تونم
جویونگ جونگکوک بوس کرد جونگکوک شروع کرد به قلقلک دادن جویونگ واقعا تصور نمی تونستم کنم که همچین خانواده ای داشته باشم
تمام ببخشید بد شد)))
۱۰.۲k
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.