یک روزی شیطان با ی مرده همراه میشه

یک روزی شیطان با ی مرده همراه میشه
مرده نماز صبح میشه شیطان میبینه‌ که برای نماز صبح بلند نشد باز گذشت دید اذان ظهر شد دید برای اون موقع هم نرفت نماز بخونه.
شب شد و اذان مغرب،شیطان دید‌ الانم پا نشد که بره‌ نماز بخونه‌.
شیطان وایساد گفت آقا من دیگه نیستم.مرده گفت چرا؟!خو تو که شیطانی‌
شیطان گفت:منی که میبینی من فقط ی سجدم‌ سه هزار سال طول کشید.بعدمن فقط برای آدم سجده نکردم
خو تو برای خدا سجده نمیکنی...😔🥀
دیدگاه ها (۱)

روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت زیر باران غزلی خواند،دلش تر ...

گُل‌من‌زدی‌ریشمو‌کَندی...💔

رابرت‌‌داوینسن‌،یکی‌از‌ قهرمانای‌ مشهور‌ گلفوقتی تو ی مسابقه...

گلی در دست داشتو‌ هزار آرزو در چشمانش‌،گلش‌ پژمرده‌ و آرزوها...

پارت ۱۴ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط