کتاب سرنوشت

کِتابِ سـَرْنِوِشت

بَرایِ هَـــــر کَـــــسْ چیزیْ نِوِشتْ...

نوبــــــــَتْ بِـــــه ما ..کِهْ رِسیــــــــــدْ...

قَلَـــــمْ اُفتــاد دیگَر هیچیْ نَنِوِشتْ!!!

خَطِ تیرِهْ گُذاشـــــتْ وَ گُفتْ:
ولی
تـــــو بــــــــــاش...اسیــــــــــــرِسِـــــرْنوشـتٰٰٖٖٖٖٖٖ

ٰ

ٰ
دیدگاه ها (۲)

.,و یه روزی میشه زنگ میزنن بهت ... داد میزنی میگی : خفه شین ...

کامنت لطفا

مےگویند مغرورے!نمیدانند غرور پوششے ست براے پنهان کردن زخم ها...

گاهے وَقتـا فرامـوش کُن کجـایے

ته خط؟روزی‌ که چشمانت را دیدم آن روز ته خط من بود.چشمانت عمی...

اشکهایم را می‌نويسم خط به خط در دفترم، حال و روز دفترم این ر...

خط و نشان شهردار نیویورک برای ترامپزهران ممدانی در نطق پیروز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط