ا/ت از بغل میاد بیرون و میگه
ا/ت از بغل میاد بیرون و میگه
ا/ت: ع.. ع.. عااا شمایین اقا
..؟: اوهوم
ا/ت: به هر حال بازم معذرت میخوام امروز نمیدونم چم شده هی میخورم بهتون
..؟: عااااا اشکال نداره (دستشو پشت گردنش میزاره و لبخند میزنه)
ا/ت: ب.. بازم معذرت میخوام خ.. خدافس
ایندفه مرد ناشناس دستشو میگیره و میگه:
..؟: هییی کجا میری
ا/ت: ع. عاا خوب برم دیگه
..؟: چرا احساس میکنم. از دستم میخای فرار کنی
(ا/ت تو ذهنش)
خوو معلوم مرتیکه هرکی هم. تورو اینجوری با ماکسی بلنده مشکیو کلاهو ماسک ببینتت میترسه.
(مرتیکه عمته پدصگگگگگگ😐)
ا/ت: عااا.. نه نههه من فقط چون چندبار بهتون خوردم. یکم خجالت کشیدم بخاطره همین هی میرم
...؟: عاا نه نه اشکال نداره
مرد غربیه هیمیخاست سر بحثو باز که بخاطره همین میگه:
..؟: عااا میخای یکم بشینیم حرف بزنیم؟
ا/ت: عااااا خوبب... راستش هوفف.. باشه
مرد ناشناس و ا/ت رویه نیمکتی میشینن
..؟: عاااا خوب میگم اسمت چیه
ا/ت: عاا من خوب من ا/ت هستم
..؟: خوشبختم
ا/ت: عامم خوب تو اسمتو....
ا/ت میخواست حرفشو بزنه که یه دفعه حرفش را چندتا دختر قطع میکنن
دخترهاا: عااااااا ببینین اون جونگ کوکه خدایه من وایییییی. جونگ کوک اون جونگ کوکه
جونگ کوکککککککککککککککککککککککککظ
همه دخترا به طرف جونگ کوک میرود و دورش را شلوغ میکنن
ا/ت: چون از سرو صدا خوشش نمیاد از انجا بلند و رفت
.جونگ کوک متوجه میشود که ا/ت از انجا میرود میخاست به سمت او برود ولی همه طرفداراش جلوشو میگرفتن
ا/ت: ع.. ع.. عااا شمایین اقا
..؟: اوهوم
ا/ت: به هر حال بازم معذرت میخوام امروز نمیدونم چم شده هی میخورم بهتون
..؟: عااااا اشکال نداره (دستشو پشت گردنش میزاره و لبخند میزنه)
ا/ت: ب.. بازم معذرت میخوام خ.. خدافس
ایندفه مرد ناشناس دستشو میگیره و میگه:
..؟: هییی کجا میری
ا/ت: ع. عاا خوب برم دیگه
..؟: چرا احساس میکنم. از دستم میخای فرار کنی
(ا/ت تو ذهنش)
خوو معلوم مرتیکه هرکی هم. تورو اینجوری با ماکسی بلنده مشکیو کلاهو ماسک ببینتت میترسه.
(مرتیکه عمته پدصگگگگگگ😐)
ا/ت: عااا.. نه نههه من فقط چون چندبار بهتون خوردم. یکم خجالت کشیدم بخاطره همین هی میرم
...؟: عاا نه نه اشکال نداره
مرد غربیه هیمیخاست سر بحثو باز که بخاطره همین میگه:
..؟: عااا میخای یکم بشینیم حرف بزنیم؟
ا/ت: عااااا خوبب... راستش هوفف.. باشه
مرد ناشناس و ا/ت رویه نیمکتی میشینن
..؟: عاااا خوب میگم اسمت چیه
ا/ت: عاا من خوب من ا/ت هستم
..؟: خوشبختم
ا/ت: عامم خوب تو اسمتو....
ا/ت میخواست حرفشو بزنه که یه دفعه حرفش را چندتا دختر قطع میکنن
دخترهاا: عااااااا ببینین اون جونگ کوکه خدایه من وایییییی. جونگ کوک اون جونگ کوکه
جونگ کوکککککککککککککککککککککککککظ
همه دخترا به طرف جونگ کوک میرود و دورش را شلوغ میکنن
ا/ت: چون از سرو صدا خوشش نمیاد از انجا بلند و رفت
.جونگ کوک متوجه میشود که ا/ت از انجا میرود میخاست به سمت او برود ولی همه طرفداراش جلوشو میگرفتن
۵.۴k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.