گفتی سکوت که ستارهها همهخاموش شدند
...
گفتی سکوت، که ستارهها همهخاموش شدند
مهتابوعشق، پاییز ومهر همهفراموش شدند
گفتیبرو کهنگاهم، بهتوغریبودل نا آشناست
خورشیدغروبکرد وعاشقان بهغمآغوش شدند
گفتی که خاطرات تو، همه سوخته اند در دلم
کوچههای تنهایی، به هجر تو مدهوش شدند
گفتی مرا امید به عشق نیست، بگذار و بگذر
قلبم شکست و اهلعالم همه درخروش شدند
گفتیدروغاستوصل، نیستچیزیبجزهوس
جانم به لب رسید و لبها همه خموش شدند
گفتی که رقص چشمت، نگاه سرد پاییز است
سوخت نگاهمن، چوابر بهباران منقوش شدند
(ندا)
#سروده_های_عاشقانه
گفتی سکوت، که ستارهها همهخاموش شدند
مهتابوعشق، پاییز ومهر همهفراموش شدند
گفتیبرو کهنگاهم، بهتوغریبودل نا آشناست
خورشیدغروبکرد وعاشقان بهغمآغوش شدند
گفتی که خاطرات تو، همه سوخته اند در دلم
کوچههای تنهایی، به هجر تو مدهوش شدند
گفتی مرا امید به عشق نیست، بگذار و بگذر
قلبم شکست و اهلعالم همه درخروش شدند
گفتیدروغاستوصل، نیستچیزیبجزهوس
جانم به لب رسید و لبها همه خموش شدند
گفتی که رقص چشمت، نگاه سرد پاییز است
سوخت نگاهمن، چوابر بهباران منقوش شدند
(ندا)
#سروده_های_عاشقانه
- ۱۴۸
- ۱۵ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط