وقتی داشتم روی ابرا راه میرفتم آدما رو مثل یه نقطهی کوچ

وقتی داشتم روی ابرا راه میرفتم آدما رو‌ مثل یه نقطه‌ی کوچیک دیدم که چقدر بی‌رحمانه به جون هم افتادن.

#hoomaansadeqii
دیدگاه ها (۳)

بهش گفتم یه روز از دست بهترین دوستات تو بغل دشمنت گریه میکنی...

اهل ماندن نبود پرنده ای که باید می پرید! #hoomaansadeqii

‏در صورت زنده‌موندن، هر زخم، داستانی میشه که باید تعریفش کرد...

کاش هیچ‌وقت تا اون جایی از باتلاق فرو نریم که حرف و نگاه مرد...

سلامم خوشگلا پارت ۱۸ اه وقت گر آوردینا بیاین بریم دیگه میگه ...

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 7 " ویو ا.ت : داشتم د...

برادرای هایتانی پارت ۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط