فلش بک به مهمونی
فلش بک به مهمونی
در رو باز کردن همه ساکت شده بودن روی یک میزک هم معلومه آماده شده نشسته بود همه به من خیره بودن رفتم سر میز نشستم
=دیر کردی
*نگفتی زود بیام
=باید میگفتم؟
*ولش کن کی قراره....
=شرط داره
*چه شرطی
=باهام حکم بازی کن اگه تو بردی بدون اینکه بدونم کیی باهات قرار داد میبندم ولی اگه...
*ولی چی
=ولی اگه من بردم باید ماسکتو در بیاری و بعد باهات قرار داد میبندم
تو فکر بودم که آیا قبول کنم یا نه همه ساکت به ما خیره بودن انگار که تماشا چی باشن
*با..باشه
حکم کرد
شانس رو
حاکم شد
کارت برداشتیم تا به دو تا کارت آخر رسید نگاهی کرد و پوزخند زد
[ ...]
اون .....برد
= نمیخوای بزاری چهره ی زیبا تو ببینم مادمازل؟
نفسی تر کردم
و آروم ماسکی رو از چشمم فاصله میدادم یک سانتی متر نشده بود که پلیسا از در ریختن بیرون بلا استثنا ماسکمو سر جاش گزاشتم
و خشاب اصلحمو پر کردم جونگ کوک که معلوم بود اصلا واسش مهم نیست دستش رو تو جیبش گزاشت
= مشکلی پیش اومده آقایون؟
(علامت پلیسا@)
@دستاتو بگیربالا
با کمال خونسردی تکونی به دستاش نداد
حولش دارم و گفتم برو بابا و به سمت پلیسا رفتم اصلحشو با پا زدم و رفتم سراغ اصله ای که سمت جونگ کوک بود تا تونستم همشونو زدم و ۳ تا شون مونده بود یکیشون به دستم چاقو زد انگار که چونگکوک به خودش اومد اومد جلو یک دستش در جیبش و با اون یکی خره مرده رو گرفت پرتش کرد اونور دستم خیلی درد میکرد ولی باز یکیشونو زدم ولی انگار یکی از پشت خاست بهم چاقو بزنه که دستشو گرفت بالا و زد اونجاش ...
=مراقب باش به کی دست میزنی!
در رو باز کردن همه ساکت شده بودن روی یک میزک هم معلومه آماده شده نشسته بود همه به من خیره بودن رفتم سر میز نشستم
=دیر کردی
*نگفتی زود بیام
=باید میگفتم؟
*ولش کن کی قراره....
=شرط داره
*چه شرطی
=باهام حکم بازی کن اگه تو بردی بدون اینکه بدونم کیی باهات قرار داد میبندم ولی اگه...
*ولی چی
=ولی اگه من بردم باید ماسکتو در بیاری و بعد باهات قرار داد میبندم
تو فکر بودم که آیا قبول کنم یا نه همه ساکت به ما خیره بودن انگار که تماشا چی باشن
*با..باشه
حکم کرد
شانس رو
حاکم شد
کارت برداشتیم تا به دو تا کارت آخر رسید نگاهی کرد و پوزخند زد
[ ...]
اون .....برد
= نمیخوای بزاری چهره ی زیبا تو ببینم مادمازل؟
نفسی تر کردم
و آروم ماسکی رو از چشمم فاصله میدادم یک سانتی متر نشده بود که پلیسا از در ریختن بیرون بلا استثنا ماسکمو سر جاش گزاشتم
و خشاب اصلحمو پر کردم جونگ کوک که معلوم بود اصلا واسش مهم نیست دستش رو تو جیبش گزاشت
= مشکلی پیش اومده آقایون؟
(علامت پلیسا@)
@دستاتو بگیربالا
با کمال خونسردی تکونی به دستاش نداد
حولش دارم و گفتم برو بابا و به سمت پلیسا رفتم اصلحشو با پا زدم و رفتم سراغ اصله ای که سمت جونگ کوک بود تا تونستم همشونو زدم و ۳ تا شون مونده بود یکیشون به دستم چاقو زد انگار که چونگکوک به خودش اومد اومد جلو یک دستش در جیبش و با اون یکی خره مرده رو گرفت پرتش کرد اونور دستم خیلی درد میکرد ولی باز یکیشونو زدم ولی انگار یکی از پشت خاست بهم چاقو بزنه که دستشو گرفت بالا و زد اونجاش ...
=مراقب باش به کی دست میزنی!
۲.۲k
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.