چند پارتی بی تی اس

💫چند پارتی بی تی اس💫
وقتی عضو هشتم بودی و یه عضو به گروه اضافه شده بود :)

P2

این دختره همون . . ‌. . پیکمی کلاس ششمه که برام شایعه ی قرار درست کرده بوده .
خشکم زد . باورم نمیشد . همه ی اعضا بهش خوش آمد گفتن به جز کوک .
(اسم دختر : هانیول / لقبش : هانا)
هانا : جونگکوکا ! نمیخوای ازم استقبال کنییی؟؟(لوس)
کوک : فکر نکنم دلم بخواد(سرد)
ا.ت : یاد ندارم انقدر صمیمی باشین که جونگکوکا صداش کنی(سرد)
هانا : مگه کوکی بهت نگفته؟
اول یه نگاه به کوک و بعدش به هانا نگاه کردم .
ا.ت : چیو؟
هانا : اینکه تو دبیرستان بهترین دوستای هم بودیم
دیگهه(لوس)
خواستم حرفی بزنم که صدای تهیونگ دراومد .
تهیونگ : جونگکوک کلا از جنس مخالف بیزاره(غیرتی)
پوزخند زدم
هانا : آخه تو چی میدونی !
ته خواست حرف بزنه ولی حرفشو قطع کردم .
ا.ت : اگر اشتباه نکنم ۹۹ درصدِ چیزایی که تو نمی دونی
جیهوپ : این بحثا کافیه ، بزار اتاقتو بهت نشون بدم(با لحن مهربون)
چشم غره ای رفتم و نگاهم به کوک افتاد که داشت از خنده می ترکید . زیر لب بهش فحش دادم .
جیمین : اینم از اتاقت . دوسش داری؟؟
هانا : نه خیلی . زیادی از مد افتاده .
ا.ت : انتظار نداری که سلیقه هامون یکی باشه . نه؟
هانا : الان مِنت گذاشتی؟
ا.ت : خودت چی فکر میکنی؟
یونگی : خود دار باش(جدی و سرد)
نامجون : گفته بودم که قراره یه مینی آلبومِ هشت نفره ضبط کنیم؟
ا.ت : واقعا؟؟(ذوق)
هانا : منظور اوپا منو اعضای دیگس .
ا.ت : . . . . .
کوک : من نیستم هیونگ
تهیونگ : اگه کوک نیاد منم نیستم
هانا : وا ! چرا؟ بدون شما دوتا جیگر که نمیشه(همچنان لوس)
ا.ت : در هر صورت من میخوام برم
جیمین : به سلامت (سرد)
ا.ت : یعنی الان باید باور کنم که تو پارک جیمین هستی؟ همون جیمینی که هر شب برام آهنگ میخوند و با صداش خواب میشدم؟ همون جیمینی هستی که گفت حتی اگه کل دنیا باهات بد باشن پیشت میمونم؟(بغض)
جیمین : . . . . . .
ا.ت : تو چی سوکجین؟تو همون سوکجینی هستی که همیشه برام کیک و شیرینی درست میکرد و ازم نظر میخواست؟ همونی هستی که اگر یه روز سر به سرم نمیزاشتی شبت صبح نمیشد؟
جین : . . .
ا.ت : نامجون تو خودتی ؟ واقعا خودتی؟
نامجون : بس کن دیگه ! تقصیر من بود که یه دخترِ معتاد به سیگار و ویپ رو تو گروه راه دادم . حالا هم هر قبرستونی که میخوای برو ! دیگه برام مهم نیست(با داد و عصبانیت)
اشکام مثل سیل سرازیر شد ، نمی تونستم روی پاهام وایسم .
ا.ت : من میرم ولی یادتون باشه هرگز نمی بخشمتون(با داد و گریه)
حرفمو تموم نکرده بودم که یهو به خودم اومدم و دیدم یه سمت صورت میسوزه و افتادم روی زمین
دستمو سمت لبم بردم . دهنم پر خون شده بود . . . . .

ادامه تو پست بعدی💗
دیدگاه ها (۱)

ادامه ی پارت۲💗باورم نمی شد ، یعنی یونگی روم دست بلند کرده بو...

اصلا توجهی به محتوا نکنین😄خواستم بگم سعی میکنم روزی ۱ پارت ب...

💫چند پارتی بی تی اس💫وقتی تو عضو هشتم بودی و یه عضو به گروه ا...

میخوام رمان بزارم براتون💖

p1عشق مافیایی

پارت ۴۱ فیک ازدواج مافیایی

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط