روزی به تلافیِ تمامِ قوی بودن ها ، آغوشی خواهم گُزید و رو
روزی به تلافیِ تمامِ قوی بودن ها ، آغوشی خواهم گُزید و روی چهارخانه ی پیراهنی ، گریه خواهم کرد .
روزی انصراف خواهم داد از ادامه دادن و جنگیدن ،
جایی میانه ی مسیر ، خواهم ایستاد و به همه ی آن چیزی که هست ، اکتفا خواهم کرد .
روزی خودم را به یاد خواهم آورد و به حرمتِ هیچ قوی بودنی ؛ بغض هایم را نخواهم بلعید ، اشتیاقم را کتمان نخواهم کرد ، بیش از توانم نخواهم جنگید و خودم را برای تمام تلاش هایی که کرده ام ، در آغوش خواهم کشید .
روزی اعتراف خواهم کرد خسته ام ، دیگر به خودم سخت نخواهم گرفت ، به شانه ای تکیه خواهم زد ، نفسِ راحتی خواهم کشید و نگرانِ چیزی نخواهم بود ...
روزی انصراف خواهم داد از ادامه دادن و جنگیدن ،
جایی میانه ی مسیر ، خواهم ایستاد و به همه ی آن چیزی که هست ، اکتفا خواهم کرد .
روزی خودم را به یاد خواهم آورد و به حرمتِ هیچ قوی بودنی ؛ بغض هایم را نخواهم بلعید ، اشتیاقم را کتمان نخواهم کرد ، بیش از توانم نخواهم جنگید و خودم را برای تمام تلاش هایی که کرده ام ، در آغوش خواهم کشید .
روزی اعتراف خواهم کرد خسته ام ، دیگر به خودم سخت نخواهم گرفت ، به شانه ای تکیه خواهم زد ، نفسِ راحتی خواهم کشید و نگرانِ چیزی نخواهم بود ...
۱۳۸.۴k
۲۸ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.