روزی جوانی نزد حضرت موسی ع آمد و گفت ای موسی ع خدا

🔹روزی جوانی نزد حضرت موسی (ع) آمد و گفت: ای موسی (ع) خدا را از عبادت من چه سودی می‌رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟

🔸حضرت موسی (ع) گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می‌کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره‌ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد. با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه‌ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می‌رود. زیرا منِ موسی از سکه‌ ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی‌نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمی‌بینی و نمی‌شناسی و او هرلحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست.

☀️ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی‌رسد، بلکه با عبادت می‌خواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار نشویم.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
دیدگاه ها (۴)

اسم آقای جنتی بد در رفته، اصل جنس اینجاست 😂

❤️امیر المومنین علی «علیه السلام» :هر کس میـــخواهد ارزش خود...

🎉🎊ﻋﯿﺪﺗﻮﻥ ﻣﺒـﺎﺭﮐــــــــــ🎉🎊خورشید، #محمد است و #صادق ماه است...

🌱🍒سوگ دوستی بی نام ترین اندوه دنیاست.درهر دوستی لحظه ای می ر...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

ننه من غریبم بازی یکی از جدددددی ترین ترفند های یه وطن فروشه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط