در دلم غوغاست دردی مرا دربر گرفته طوری مرا در آغوش ک
در دلم غوغاست ؛ دردی مرا دربر گرفته ، طوریِ مرا در آغوش کشیده و رها نمیکند که انگار مادریست که میخواهد از طفلش مراقبت کند
غم در افکارم پارو میزند ، به دنبال جایی برایِ سکان انداختن میگردد ، جزیرهای کوچک از شادی ها که به آن حجوم برده و تصرفش کند اما دست از پا دراز تر گوشهای از دریایِ افکارم پناه میبرد و غمبرک میزند که : چه بر سر این دخترک آمده؟ .
غم در افکارم پارو میزند ، به دنبال جایی برایِ سکان انداختن میگردد ، جزیرهای کوچک از شادی ها که به آن حجوم برده و تصرفش کند اما دست از پا دراز تر گوشهای از دریایِ افکارم پناه میبرد و غمبرک میزند که : چه بر سر این دخترک آمده؟ .
- ۱.۴k
- ۲۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط