بوووق بوووق بوووق

بوووق بوووق بوووق

بوووق

ويوات

بوق چهارم که خورد خواستم تماس و قطع کنم که صدای کوک بلند

شد

کوک.. پرنسسم؟

ا.ت.. کوکی کجایی

کوک.. چرا تا الان بیداری هان

ات.. خوابم نمیبره

کوک.. من شرکت به چنتا پرونده هست تمومش کنم میام باشه تو

بخواب پرنسسکم

ویو کوک

یهو یاد تهدیدهای سوهو افتادم

فلش بک به سه شب پیش

سوهو.. میدونی که میتونم هر بلایی سر پرنسس کوچولوت

بیارم. حتى تجاوز

پایان فلش بک

نگرانش شدم و

آت باشه زود بیا

کوک.. نیم ساعت دیگه خونه ام

آت.. باشه من منتظرت میمونم بابای

کوک.. بابای

ويو ات..

و قطع کردم

ساعت ۱۲:۴۵

اما هنوز کوک نیومده بود

استرس كل وجود مو فرا گرفته بود چون بادیگاردها الان دیگه رفته بودن تند توی خونه قدم بر میداشتم که یهو صدای شکسته شدن

شیشه اومدنحح چیزی نیس واسه اینه تا این موقع بیدارم و خیالاتی اما دوباره صدای شکسته شدن در اتاقمون اومد یعنی چی

رفتم نزدیک پله ها پاهام از ترس میلرزیدن

یهو دوتا گوریل سیاه پوش از پله ها اومدن یکیشون که عقب تر بود تا منو دید دست و پاشو گم کرد و زرتی افتاد زمین خواستم بخندم ولی یادم افتاد اگه بخندم تو همین خونه قبرم بود پس خودمو کنترل کردم که دیدم دستشون تفنگه باز می سگ ترسیدم ولی واستا

سریع به سمت میز کنسول کنار تلویزیون رفتم و از لای کتاب کودک به کلت برداشتم و به سمتشون گرفتم که بازم مثل پت و مت دست و پاشونو گم کردن

خندم گرفت ولی بازم کنترل کردم و یه نیشخند ساده زدم و لب زدم

ا.ت.. شما توی عمارت من چه غلطی میکنید

دوتاشون به تته پته افتادن که یکیشون لب زد

مارو آقای جئون فرستادن

آن.. آها باشه منم که که صخل همی چند دقیقه پیش گف دارم میام و دوتا دست و پا چلفتی بندازه تو خونه بعد یه چیزی کلید

بهتون نداد مجبور شدین شیشه اتاقمو بشکونین اره؟

به هم نگاه کردن که یهو صدای باز شدن در آورد با چهره ای که دیدم کاملا شوکه شدم

بنظرتون ات کیو دیده؟

دوستان ترو خدا بگین استمات بشه یا نه؟