رفاقت ما

رفاقت ما
پارت 3(آماده اید؟)
از زبان اگمن
من: خوببب باید یه نقشه ای بکشم تا سونیک رو نابود کنم هاهاهااااا
ترویبات(اون روبات زرده): چه نقشه ی عالی ای
من با خشم: من که هنوز نقشه نکشیدم احمق!
اوربات(اون روبات قرمزه): اره راست میگه بزار نقشه شو بکشه بعد اینو بگو
بعد 20دقیقه
من:اها فهمیدم !
ترویبات: چیه قربان؟
من: خوب
بعد ۳۰ دقیقه گفتن نقشه
ترویبات: نقشه ی بی نظریه قربان باید دست بزنیم
من: خوب چی فکر کردید من باهوش ترینم
اوربات و تریبات دست زدن
تریبات: درود به دکتر اگمن!
من ژست سوپر من گرفتم
من:خوب بهتره کارایی که برای نقشم باید بکنم برسم فعلا
از زبان سونیک
ما باهم روی زمین خوابیدیم
2ساعت بعد
یهو صدایی شنیدم و پاشودم
من:چی شده این صدای بمب چیه؟
پاشودم و راه رفتم
من:جنگ جهانیه؟ یا جنگ تحمیلی یا داخلی؟
یهو اگمن رو دیدم که در دستگاش داره بمب پرت میکنه و همه جارو داره میترکونع
من: بچه ها پاشید بد بخت شدیم!
همه با ترس پاشودن از شنیدن صدای بمب نزدیک
ناکلز:یا ابولفضل این چه زهر ماریه
ناین: بفرما جنگ داخلی داریم
اگمن:ها هاااااا برید از سر راهم کنار تا نترکونمتون
تیلز از ترسس اومد پشت من و دستاشو روی شونه هام گذاشت
من: نترس رفیق چیزیمون نمیشه
ناین دستاشو روی بازو هاش قفل کرد و انگار حسودیش شده
اگمن یهو سمت من و ناین بینمون بمب پرت کرد ولی به ناین نزدیک تر بود پس رفتم و مجبور شدم اونو پرت کنم روی زمین با سرعتم
از زبان ناین
یهو تا دیدم سونیک منو نجات داد به کل سرخ شدم
از زبان سونیک
من پاشودم و به اگمن نگاه کردم
اگمن: چیه میبینم اعصبی هستی
اگمن ده ثانیه ای همه جا رو خاکستر کرد ولی خدای شکر کسی آسیب ندید
اگمن:هااااااااهااااا هاااا دنیا به زودی دست منه ها ها هااااا
نویسنده: شرمنده که یکم کم بود چون زیاد زمان ندارم که زیاد کنم
دیدگاه ها (۶)

فک کنم جالب نشده به هر حال سوناین..چطور شده؟از1تا20کدوم رو م...

عشقی حقیقی ف یک پارت یکاز زبان ...........من داشتم دنبال ات...

اسم رمان: عشقی حقیقیتعداد پارت ها: دو فصل و هر فصل 15 پارتشخ...

بازم از اینا ساختم مدل ستاره ی منش چطور شده؟از1تا20کدوم رو م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط