pt:2
pt:2
سوسو:(داد میزنه جیغ میکشه)
*یونگی میدوعه داخل و میبینه باباش داره بهش دست میزنه*
یونگی: بیاید این دخترو ببرید تو ماشین
بادیگار یونگی: چشم اقا
ویو افکار سوسو:
هیچی نگفتم چون فکر کردم پیش اون پسره جام امن تره و سوار ماشین شدم
وای چه خوشگل بود (به چهره و جنتلمنیش فکر میکنه)
یونگی: تو چطور آدمی هستی ک ب دخترت دست میزنی حرومزاده
سوک مین: به تو چه اصلا؟
یونگی : یک هفته وقت وقت داری پول ۱۹باتل سوجو رو بدی
سوک مین:باباشششه(باشه)
یونگی سوار ماشین میشه*
یونگی:حالت خوبه؟اسمت چیه؟
سوسو:با گریه و خجالت میگه اره خوبم و ممنونم ازتون ااسمم شین سوعه کیم شین سو ...سوسو صدام میکنن ممنون میشم همین بغل وایستید تا من پیاده شم
ازتون ممنونم
یونگی : ن تو هیچ جا نمیری
سوسو: چچچرا؟
*یونگی قضیه ی اون شب ک باباش اونو فروخت و اینا رو براش تعریف میکنه*
سوسو: یعنی چی شممما مسخواین منو بببدزدین؟
(کلا سوسو با لکنت حرف میزنه(از ترس))
خماری ای خماریییییییی
سوسو:(داد میزنه جیغ میکشه)
*یونگی میدوعه داخل و میبینه باباش داره بهش دست میزنه*
یونگی: بیاید این دخترو ببرید تو ماشین
بادیگار یونگی: چشم اقا
ویو افکار سوسو:
هیچی نگفتم چون فکر کردم پیش اون پسره جام امن تره و سوار ماشین شدم
وای چه خوشگل بود (به چهره و جنتلمنیش فکر میکنه)
یونگی: تو چطور آدمی هستی ک ب دخترت دست میزنی حرومزاده
سوک مین: به تو چه اصلا؟
یونگی : یک هفته وقت وقت داری پول ۱۹باتل سوجو رو بدی
سوک مین:باباشششه(باشه)
یونگی سوار ماشین میشه*
یونگی:حالت خوبه؟اسمت چیه؟
سوسو:با گریه و خجالت میگه اره خوبم و ممنونم ازتون ااسمم شین سوعه کیم شین سو ...سوسو صدام میکنن ممنون میشم همین بغل وایستید تا من پیاده شم
ازتون ممنونم
یونگی : ن تو هیچ جا نمیری
سوسو: چچچرا؟
*یونگی قضیه ی اون شب ک باباش اونو فروخت و اینا رو براش تعریف میکنه*
سوسو: یعنی چی شممما مسخواین منو بببدزدین؟
(کلا سوسو با لکنت حرف میزنه(از ترس))
خماری ای خماریییییییی
۸.۱k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.