نبودت

نبودَت
در ازدحامِ جمعيتِ جهان پيداست
خيالِ آمدن نداري؟

تنهايي‌ام شهري‌ست
در حاشيه‌ي نقشه
و خانه‌ای در انتهای خیابان

نفس‌هاي زندگي را شمرده ام
چون نهنگي خسته در ساحل
كه دلتنگی را
جان‌کنده است
دوستم بدار
خيال مي‌كنم كه آمده‌اي
#نوشته_خاص
#کپشن_عاشقانه
دیدگاه ها (۰)

#کپشن_داستان_غمگینعروسی یکی از اقوام بود...>🦋-¡رسیدیم تالار....

#کپشن_زیبا ی جا نوشته بود:بهم گفت بیا به جای دوستت دارم‌بگیم...

#عکس_نوشته

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط