یک روز در همین روزهایی که قلبم تند تند میتپید و مثل قاصدک
یک روز در همین روزهایی که قلبم تند تند میتپید و مثل قاصدکها بلند بلند، بازی میکردم.. ناغافل از لحظاتی که تیر آهنینش را به قلبم فرو میکرد.. باز ادامه دادم.. و باز هم ادامه دادی... ناگهان جایی گیر کردی، من، فهمیدم اما بازهم ادامه دادم و تو، هم باز ادامه دادی.. تپش هایم نامیزان شد، آتش درونم فرو کش کرد.. به کنج خانه پناه آوردم، حتی دیگر عروسکم راهم درآغوش نگرفتم.
روزها و شب ها، پشت هم گذشتند... اشکِ چشمانم خشک شد، بدنم، سرد شد
فقط شب را میدیدم و تو هر روز سعی میکردی بتپی، حتی با همان گیر بزررررگ
گیر داشتی، گیییر.. و من تازه امروز فهمیدم که داری از نفس می افتی.. و من... من... نمیخواهم تو از نفس بیافتی
من... هنوز هم دوست دارم بلند بخندم، گریه کنم، محبت کنم.. و بی دریغ عاشق باشم.. واینها با آرام شدن تو ممکن نیست.
قلب عزیزم تپش هایت را تند تر کن ... و بازهم.. تند تر.. و بزرگ تر.. بزرگ تر... اگر بخاطر من است که میگویم،. بیخیال آدمهای بی محبت و بد زندگیم...
آه قلب نازنینم، امشب.. مرا ببخش.. ببخش که نادیده ات گرفتم.
یاحق
#الهه_فاخته
@elahe_fakhteh
.
متن کامل در لینک زیر
http://eajoorloo.rozblog.com/post/485/mano-bebakhsh-ghalbam.html
.
#متن #خدا #عکس
روزها و شب ها، پشت هم گذشتند... اشکِ چشمانم خشک شد، بدنم، سرد شد
فقط شب را میدیدم و تو هر روز سعی میکردی بتپی، حتی با همان گیر بزررررگ
گیر داشتی، گیییر.. و من تازه امروز فهمیدم که داری از نفس می افتی.. و من... من... نمیخواهم تو از نفس بیافتی
من... هنوز هم دوست دارم بلند بخندم، گریه کنم، محبت کنم.. و بی دریغ عاشق باشم.. واینها با آرام شدن تو ممکن نیست.
قلب عزیزم تپش هایت را تند تر کن ... و بازهم.. تند تر.. و بزرگ تر.. بزرگ تر... اگر بخاطر من است که میگویم،. بیخیال آدمهای بی محبت و بد زندگیم...
آه قلب نازنینم، امشب.. مرا ببخش.. ببخش که نادیده ات گرفتم.
یاحق
#الهه_فاخته
@elahe_fakhteh
.
متن کامل در لینک زیر
http://eajoorloo.rozblog.com/post/485/mano-bebakhsh-ghalbam.html
.
#متن #خدا #عکس
۹.۹k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.