من به یاد تو با باران
.
من به یاد تو با باران...
قدمی خواهم زد...
شعر کی خواهم گفت...
تکه ای یاد...
به ایوان غزل خواهم برد...
اندکی هم آغوش...
و تو را...
پای سپیدار سر کوچه...
صدا خواهم زد...
شاید از راه همان کافه ی دیروز...
کمی برگردی...
شاید از عطر گریزان بنفشه....
دلت آشوب شود...
تن به باران بزنی...
ساعت فاصله را....
روی ملاقات کمی کوک کنی...
دل به دریا بزنی...
آمدنت تازه شود....
مرد باران زده...
تردید نکن...
#عاشقانه
من به یاد تو با باران...
قدمی خواهم زد...
شعر کی خواهم گفت...
تکه ای یاد...
به ایوان غزل خواهم برد...
اندکی هم آغوش...
و تو را...
پای سپیدار سر کوچه...
صدا خواهم زد...
شاید از راه همان کافه ی دیروز...
کمی برگردی...
شاید از عطر گریزان بنفشه....
دلت آشوب شود...
تن به باران بزنی...
ساعت فاصله را....
روی ملاقات کمی کوک کنی...
دل به دریا بزنی...
آمدنت تازه شود....
مرد باران زده...
تردید نکن...
#عاشقانه
- ۱.۶k
- ۱۶ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط