عاشقانه

#عاشقانه
#شهریور بیشتر از همیشه منو یاد تو میندازه.
مثل غروبه؛
یه غروب عمیق و طولانی که گلوتو میگیره
و تو التماسش میکنی
که تموم نشه.
میدونی چی میگم؟
چنگ انداختن به ته مونده ی هرچیزی انتهای توان آدمه؛
خسته که بشی و بیفتی رو زانو
خیلی چیزا میره از دست.
واسه همین بود
که باتمام توان چنگ زده بودم
به دوست داشتنت؛
که اگه جهانم خالی شه تو باشی؛
رد پاهات باشه.
نمیدونستم رفتنی
اگه دستاشم جا بذاره
توو دستات،
پاهاشو برمیداره و میره.
غروب توو قشنگترین
حالتشم
یه پایانه

نفسای آخر تابستونه بانو.
دامن گلدارتو که جمع میکنی توی چمدون؛
دستای منم کنارش بذار.
برای روزایی که هیچ لباس گرمی حریف سرماش نمیشه ...

#نازنین_هاتفی
دیدگاه ها (۳۸)

#پست#ویژه#تولدسلام و عرض ادب خدمت همه دوستانتولد داریم امروز...

#پست_تولدروزگاری بود که انسان، جز شکار و کاشت و برداشت نمی‌د...

#عاشقانهامروز را دقیقا نمیدانم چندم است، اما یقین دارم #شهری...

#عاشقانههمیشه فکر می کردم عشق شیرین است ولی وقتی تجربه اش کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط