پارت ۲۴
پارت ۲۴
من خسته شدم
دکتر :خوشبختانه زنده ست
شین هه :از خوشحالی قش کرد
جیهوپ :چی شد
کوک :خوبه که نمرد
فلش بک فردا
شین هه :دیگه من دست به چوب نمیزنم
کوک :تو دست به هیچی نزن
(تو راه مدرسه )
کوک :راستی من از اون پسره خوشم اومد اون کار دیروزش که به جای تو گفت کاره منه رو خیلی دوست داشتم
شین هه:اون واقعا گذشته ریده ای داشت و اگر میرفت زندان برای هیشکی مهم نبود
کوک :چرا
شین هه:مادر پدرش از هم جدا شدن مادرش تو ی کشور دیگه هست پدرشم از اون بدش میاد فکر کنم
کوک :😶
من خسته شدم
دکتر :خوشبختانه زنده ست
شین هه :از خوشحالی قش کرد
جیهوپ :چی شد
کوک :خوبه که نمرد
فلش بک فردا
شین هه :دیگه من دست به چوب نمیزنم
کوک :تو دست به هیچی نزن
(تو راه مدرسه )
کوک :راستی من از اون پسره خوشم اومد اون کار دیروزش که به جای تو گفت کاره منه رو خیلی دوست داشتم
شین هه:اون واقعا گذشته ریده ای داشت و اگر میرفت زندان برای هیشکی مهم نبود
کوک :چرا
شین هه:مادر پدرش از هم جدا شدن مادرش تو ی کشور دیگه هست پدرشم از اون بدش میاد فکر کنم
کوک :😶
۱۰.۹k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.