hot chocolate
پارت ³⁰
کوک : من نمیام
لیسا اومد گوشمو گرفت
لیسا : غلط کردی
که شنیدیم یکی پشت بلندگو داره میگه
یکی : بچه ها جونگکوک و بلک پینک تو کلاس ۳ هستن
کوک : یونای پدصگ
یونا رفته بود داشت میگفت
کوک : شما برید من حلش میکنم
جنی : ما تو ماشینیم
کوک : از پنجره
رفتن بیرون که با سیل عظیمی اومدن تو کلاس
کوک : سلام خداحافظ
کوکیا : کجااااااااااا بمون پیشمون
جوآ : دیروز خیلی خوب اجرا کردی
کوک : دلتون میاد منو ناراحت کنین من خستم از دیروز نخوابیدم
کوکیا : نه
سوجون : فشار را احساس کنید ما میریم خونش
دونگ مین : تازه استادمونه
یونا : یه چیزیو ندیدین تازه
پرید رو کولم
کوکیا : عههههههههههههههههههههههه
یونا : ای جونگکوک اعضم مرا به عنوان خواهر زاده ات میپذیری
کوک : 😐 آره حالا بیا پایین مهم اینه جنی قبول کرده
یونا : حالا شد داییم
کوکیا : ودف
پرید پایین
یونا : دایی برو برو
وسیله هامو برداشتمو از پنجره پریدم پایین و سریع رفتم تو ماشین
جنی : چیکارشون کردی
کوک : خودمو مظلوم کردم
جیسو : خودتو مظلوم کن
کوک : "کیوت "
جیسو : آخ قلبم چه کیوتی
جنی : عرررررررررررررررررررررر
صورتمو گرفت و گونمو بوسید
کوک : نونا خواهرم اینکارو باهام نمیکنه
حرکت کردم و رسیدیم سالن تمرین اونا
جنی : بیا ببین
کوک : خب خودمم سالن تمرین دارم
هودیاشونو در آوردن
کوک : زیر هودی لباس میپوشین
لیسا : آره
کوک : من نمیپوشم
لیسا : بیا تا اونا دنس کار میکنن بوکس کار کنیم
کوک : نچ دستام زخمه
جنی : دقت نکرده بودم کو
کوک : اینه
دستامو نشونش دادم
رزی : خون که روش نیست
جیسو : وایسا
کوک : نمیخواد باند دارم
دور دستام باند بستم
کوک : نگا دیگه نمیخواد
لیسا زد پس کلم
کوک : آخ نونا " کیوت "
لیسا : مرگ این چه کاریه
کوک : حال میده
جنی : اگه این حال میده وقتی ناراحتی چیکار میکنی
کوک : از پالکن خونم میپرم پایین
جیسو : یوقت مردی
کوک : نه بادیگاردام میگیرنم هییییییییی میخوام بمیرم
اینبار جنی زد
جنی : گوه خوردییییییییییییییییییییییی " بغض "
کوک : نونای گلم چی شد
جنی : اگه تو بمیری من دیگه جونگکوک ندارم
کوک : نمیمیرم اوکی بغلم کرد
جنی : باشه حالا بیا توهم تمرین کن
کوک : نمیتونم
لیسا : چرا
کوک : بدنم درد میکنه من هنوز نخوابیدم شما تو ماشین خوابیدین
رزی : میخوام ادای لیسا رو در بیام
کوک :چطوری
رزی : وات ساب لندن " لیسا توی یکی از کنسرتاش اینو گفته "
( چخبر لندن )
جیسو : وات ساب پاریس " تو همون کنسرتش اینم گفته "
( چخبر پاریس )
لیسا : عهههههههههههههههه
رزی : به چی فکر میکنی
کوک : به اینکه کسی که یه زمانی عاشقش بودم الان باید به عنوان خواهر زادم بشناسمش
زنگ زدم به یونا
شروع مکالمه
یونا : بله دایی جانم
کوک :............
🍊🧡
کوک : من نمیام
لیسا اومد گوشمو گرفت
لیسا : غلط کردی
که شنیدیم یکی پشت بلندگو داره میگه
یکی : بچه ها جونگکوک و بلک پینک تو کلاس ۳ هستن
کوک : یونای پدصگ
یونا رفته بود داشت میگفت
کوک : شما برید من حلش میکنم
جنی : ما تو ماشینیم
کوک : از پنجره
رفتن بیرون که با سیل عظیمی اومدن تو کلاس
کوک : سلام خداحافظ
کوکیا : کجااااااااااا بمون پیشمون
جوآ : دیروز خیلی خوب اجرا کردی
کوک : دلتون میاد منو ناراحت کنین من خستم از دیروز نخوابیدم
کوکیا : نه
سوجون : فشار را احساس کنید ما میریم خونش
دونگ مین : تازه استادمونه
یونا : یه چیزیو ندیدین تازه
پرید رو کولم
کوکیا : عههههههههههههههههههههههه
یونا : ای جونگکوک اعضم مرا به عنوان خواهر زاده ات میپذیری
کوک : 😐 آره حالا بیا پایین مهم اینه جنی قبول کرده
یونا : حالا شد داییم
کوکیا : ودف
پرید پایین
یونا : دایی برو برو
وسیله هامو برداشتمو از پنجره پریدم پایین و سریع رفتم تو ماشین
جنی : چیکارشون کردی
کوک : خودمو مظلوم کردم
جیسو : خودتو مظلوم کن
کوک : "کیوت "
جیسو : آخ قلبم چه کیوتی
جنی : عرررررررررررررررررررررر
صورتمو گرفت و گونمو بوسید
کوک : نونا خواهرم اینکارو باهام نمیکنه
حرکت کردم و رسیدیم سالن تمرین اونا
جنی : بیا ببین
کوک : خب خودمم سالن تمرین دارم
هودیاشونو در آوردن
کوک : زیر هودی لباس میپوشین
لیسا : آره
کوک : من نمیپوشم
لیسا : بیا تا اونا دنس کار میکنن بوکس کار کنیم
کوک : نچ دستام زخمه
جنی : دقت نکرده بودم کو
کوک : اینه
دستامو نشونش دادم
رزی : خون که روش نیست
جیسو : وایسا
کوک : نمیخواد باند دارم
دور دستام باند بستم
کوک : نگا دیگه نمیخواد
لیسا زد پس کلم
کوک : آخ نونا " کیوت "
لیسا : مرگ این چه کاریه
کوک : حال میده
جنی : اگه این حال میده وقتی ناراحتی چیکار میکنی
کوک : از پالکن خونم میپرم پایین
جیسو : یوقت مردی
کوک : نه بادیگاردام میگیرنم هییییییییی میخوام بمیرم
اینبار جنی زد
جنی : گوه خوردییییییییییییییییییییییی " بغض "
کوک : نونای گلم چی شد
جنی : اگه تو بمیری من دیگه جونگکوک ندارم
کوک : نمیمیرم اوکی بغلم کرد
جنی : باشه حالا بیا توهم تمرین کن
کوک : نمیتونم
لیسا : چرا
کوک : بدنم درد میکنه من هنوز نخوابیدم شما تو ماشین خوابیدین
رزی : میخوام ادای لیسا رو در بیام
کوک :چطوری
رزی : وات ساب لندن " لیسا توی یکی از کنسرتاش اینو گفته "
( چخبر لندن )
جیسو : وات ساب پاریس " تو همون کنسرتش اینم گفته "
( چخبر پاریس )
لیسا : عهههههههههههههههه
رزی : به چی فکر میکنی
کوک : به اینکه کسی که یه زمانی عاشقش بودم الان باید به عنوان خواهر زادم بشناسمش
زنگ زدم به یونا
شروع مکالمه
یونا : بله دایی جانم
کوک :............
🍊🧡
۴.۶k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.