همقدمباشهدا

#هم_قدم_باشهدا

» #شهید_مصطفی_ردانی_پور «

- میخوام وصیت کنم.
دست هام رو گذاشتم روی گوشهایم.
گفتم:
نمیخوام بشنوم.
آمد جلو پیشانیم را بوسید و گفت:
بیا امروز یه قولی به من بده.
صورتم را برگرداندم.
گفتم:
ول کن مصطفی. به من از این حرف ها نزن. من قول بده نیستم. حال این کارها رو هم ندارم.
قسم داد. گریه کرد. گفت:
اگه شهیدشدم، جنازه ام رو جلوی در گلستان شهدای اصفهان دفن کنید. دلم میخواد پدر و مادرها که میان زیارت بچه هاشون، پاشون رو بذارن روی قبر من. شاید خدا از سر تقصیرات من هم بگذره.

#کتاب_یادگاران
#روایت_فتح


#فکر_نو #شهید #بسیجی #رزمندگان #بسیجیان #بسیج #پاسدار #سپاه #روحانی
دیدگاه ها (۱)

بسم رب الشهداء والصدیقین #مدافع_حرم ، #عباسعلی #علیزاده ، در...

برای تو می‌‌نویسمکه تو فقط بخوانیمرا ببخشاگر از گونه‌هایم #ع...

یکبار در همایشی که با حضور مهمانان خارجی از اقصی نقاط دنیا ت...

یکبار که برای کاری پیش «اسقف نشان توپوزیان»[خلیفه سابق ارامن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط