رمان چاله پارت ۶
ا.ت: چون فکر میکنم به حریم خصوصیتون وارد شدم...
جیمین: ا.تشی اگه اینطوری بود که ما دعوتت نمیکردیم!!
سرتو انداختی پایین و بعد چند ثانیه لب زدی..
ا.ت: چون جانگ مین تحقیرم کرد نتونستم همونطوری هیچی نگم و همونجا بمونم...
کوک از سالن بیرون اومد و تا شما رو دید سمتتون اومد
کوک: جیمین چیزی شده؟
جیمین: من فک میکنم جانگ مین داره از حد خودش میگذره...
کوک: چطور؟
جیمین: ا.ت چون از طرف جانگ مین تحقیرم شده بود نموند...
ا.ت: نه لازم نیست خودتونو اذیت کنید خودم مشکلو حل میکنم
کوک: ولی تو اولین روزته وقتی با هیچ جا آشنا نیستی چطور میخوای مشکلو حل کنی؟
سرتو انداختی پایین و چیزی نگفتی..
جیمین: بیا بریم داخل ما موضوع رو حل میکنیم
باهم رفتید داخل و تو رفتی رو یکی از صندلی ها نشستی...کوک سهم رامیون خودش رو جلوت گذاشت..
جیمین: جانگ مینشی میشه یه لحظه بیاید یه کاری باهات دارم..
جانگ مین با عشوه بلند شد و دستی به موهاش کشید و دنبال جیمین رفت...
نامجون: موضوع چیه؟
کوک همه ماجرا رو براش تعریف کرد و بعدش کنارت نشست
شوگا: راستش منم خیلی باهاش حال نمیکنم..لباس مناسب کمپانی نمیپوسه...
نامجون: ا.تشی خوبه که موضوع رو با جیمین و جونگکوک درمیون گذاشتی!
ته: میتونی بهش بی محلی کنی تا دیگه اینطوری رفتار نکنه...از همین روز اول شروع کرده به مزاحم شدن..
ا.ت: میتونم در ظاهر بی محل باشم ولی خودم چی؟..من متاسفانه خیلی به این موضوع های کوچیک اهمیت میدم و فکر میکنم...و این اذیتم میکنه..اگه جیمین شی و جونگکوکشی نبودن کل شبو بیخوابی میگرفتم...ممنونم
جیمین: ا.تشی اگه اینطوری بود که ما دعوتت نمیکردیم!!
سرتو انداختی پایین و بعد چند ثانیه لب زدی..
ا.ت: چون جانگ مین تحقیرم کرد نتونستم همونطوری هیچی نگم و همونجا بمونم...
کوک از سالن بیرون اومد و تا شما رو دید سمتتون اومد
کوک: جیمین چیزی شده؟
جیمین: من فک میکنم جانگ مین داره از حد خودش میگذره...
کوک: چطور؟
جیمین: ا.ت چون از طرف جانگ مین تحقیرم شده بود نموند...
ا.ت: نه لازم نیست خودتونو اذیت کنید خودم مشکلو حل میکنم
کوک: ولی تو اولین روزته وقتی با هیچ جا آشنا نیستی چطور میخوای مشکلو حل کنی؟
سرتو انداختی پایین و چیزی نگفتی..
جیمین: بیا بریم داخل ما موضوع رو حل میکنیم
باهم رفتید داخل و تو رفتی رو یکی از صندلی ها نشستی...کوک سهم رامیون خودش رو جلوت گذاشت..
جیمین: جانگ مینشی میشه یه لحظه بیاید یه کاری باهات دارم..
جانگ مین با عشوه بلند شد و دستی به موهاش کشید و دنبال جیمین رفت...
نامجون: موضوع چیه؟
کوک همه ماجرا رو براش تعریف کرد و بعدش کنارت نشست
شوگا: راستش منم خیلی باهاش حال نمیکنم..لباس مناسب کمپانی نمیپوسه...
نامجون: ا.تشی خوبه که موضوع رو با جیمین و جونگکوک درمیون گذاشتی!
ته: میتونی بهش بی محلی کنی تا دیگه اینطوری رفتار نکنه...از همین روز اول شروع کرده به مزاحم شدن..
ا.ت: میتونم در ظاهر بی محل باشم ولی خودم چی؟..من متاسفانه خیلی به این موضوع های کوچیک اهمیت میدم و فکر میکنم...و این اذیتم میکنه..اگه جیمین شی و جونگکوکشی نبودن کل شبو بیخوابی میگرفتم...ممنونم
۱۱.۶k
۱۳ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.