شبها

شبها...
بدتر از همه ی دلتنگیها...
دلتنگی برای خودم است...
همین خودی که هیچ شباهتی به من ندارد...
همین من افسرده ی همیشه ساکت...
همین منی که مدام بغضی را درگلو حمل می کند...
بدتر از دلتنگی این است که
ندانی چه مرگت شده...
ندانی این دانه های اشک برای کدام غمت سرازیر می شود...
بدتر از دلتنگی
ندانستن حال خودت هست ...
فقط میدانم دلم عجیب گرفته...
عجیب...
دیدگاه ها (۲)

دوست داشتنت ، اندازه ندارد !پایان ندارد !گویی بایستی بر ساحل...

از دستهای من جز این کاریبر نمی آید که گاهی برایت عاشقانه ببا...

بوسه ای که قلبت رو لمس نکنه فقط دهنت رو کثیف کرده ...

،#مهر به پایان رسید#سرانجام از پاییزخاطره ای به جا می ماند#ا...

یعنی نمیشه دوباره به اون روز ها برگردیم?

یعنی نمیشه دوباره به اون روزا برگشت?

Revenge or love ? Part 13 بلخره فهمیدم اسم قاتل پدرم چیه ته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط