*ته گوک توی مهدکودک.
*تهگوک توی مهدکودک.
مینگی: یک روز پاپا جیمین داشت میوه میشست و پاپا یونگی که داشت از اونجا رد میشد، یکهو گفت «عجب هلویی!» صدای شترق هم اومد؛ ولی چیزی نشکسته بود.
تهگوک: تو هنوز این چیزها رو نمیدونی پسر؟ پاپا کوکو، به باسـ.ن پاپا تهته میگه هلو... همهاش هم میزندش، تازه پاپا تهته از این کارش هم خوشش میاد. فکر میکنم دیوونهان.
مینگی: آره، دیوونهان.
تهگوک: والا.
تهکوک و یونمین:
فریضهی اسپـ.نککردن در عبادات دونفره:
فرق هلو با هلو:
مینگی: یک روز پاپا جیمین داشت میوه میشست و پاپا یونگی که داشت از اونجا رد میشد، یکهو گفت «عجب هلویی!» صدای شترق هم اومد؛ ولی چیزی نشکسته بود.
تهگوک: تو هنوز این چیزها رو نمیدونی پسر؟ پاپا کوکو، به باسـ.ن پاپا تهته میگه هلو... همهاش هم میزندش، تازه پاپا تهته از این کارش هم خوشش میاد. فکر میکنم دیوونهان.
مینگی: آره، دیوونهان.
تهگوک: والا.
تهکوک و یونمین:
فریضهی اسپـ.نککردن در عبادات دونفره:
فرق هلو با هلو:
۲.۹k
۰۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.