در حضور خارها هم میشود

در حضور خارها هم میشود
یک یاس بود . . .
در هیاهوی مترسکها
پر از احساس بود . . .
می شود حتی
برای دیدن پروانه ها . . .
شیشه های مات یک متروکه را الماس بود . . .
دست در دست پرنده . . .
بال در بال نسیم . .
ساقه های هرز این اندیشه ها را
داس بود . . .
کاش می شد
حرفی از " ای کاش "
ها هرگز نبود . . .
هر چه بود احساس بود و
عشق بود و
یاس بود
دیدگاه ها (۱)

.

.

#آسمان غصه نخور! اشک نریز! شانه ام مرهم توستآسمان گریه نکن! ...

مثلأ من فصل بهارم الکیمثلأکنج دلم غصه ندارم الکیبه خودم میرس...

شروع داستان فصل اول *تنهایی* تو دنیایی که زندگی میکردم کسی ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط