ویو جسیکا

ویو جسیکا

از همه شون عذر خواهی کردم و رو به بابام گفتم
جسیکا بابا ازتون میخوام این دخترارو آزاد کنین
کوک و..ولی دخترم
جسیکا بابایی (کیوت)
کوک هی.... باشه
جسیکا مرسی
بقلش کردم و از دخترا خدافظی کردم

چند روز بعد
ویو کوک رفتم سمت اتاق آت و قفلش و باز کردم
کوک م...میتونی بغض
ات واقعا خوشحالی
کوک ا...اره ولی هذانت جسیکا با منه
ات یعنی چی خودش باید انتخاب کنه
کوک باشه نیشخند
تو دادگاه
قاضی خب دخترم دوست داری سرپرستیت به عهده مامانت باشه یا بابات
جسی م... بابام
کوک بیا اینجا قشنگم
ات د...دخترم
قاضی ختم جلسه
ویو جسیکا
مامانم رفت.... امیدوارم نجاتم بده من نمیخوام پیش بابام بمونم.... اومد تو اتاقم
دیدگاه ها (۱)

کوک سلام شاهدخت پوزخندجسی خیلی بدی من میرم پیش مامانمکوک اون...

+نه خیرم _اره خیرم +بابات گفته که در اختیار منی دختر کوچولو_...

اسلاید دوم آت

خیلی آشنا بود فکر کنم نانسی باشهجسی سلام،نانسی تویی؟نانسی تو...

𝚙𝚊𝚛𝚛11سوهو.. عذر میخوام ات منو ببخش واستا تو الان داری داداش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط