دیگر به هیچ چیز دلم خوش نیست
دیگر به هیچچیز دلم خوش نیست
دیوانه از شکست نمی ترسد
یک زن که دور ریخت شبی خود را
امروز از آنچه هست، نمی ترسد
یک زن که مثل پیرهنش هر شب
از بند پاره ی دلش آویزان
یک روح سرشکسته ی آشفته
دنبال یک جنازه ی سرگردان
یک زن شبیه یک چمدان پر
یک زن شبیه یک کمد خالی
یک حال گریه آور بی پایان
بعد از عبور کوچک خوشحالی
تو فکر کن که پیرهنی باشی
دلتنگ و بیقرار تنی باشی
اما تو را مچاله کند دستی
تا دستمال بغض زنی باشی
اصلا چه بود زندگی ام بی تو
یک مشت بغض وا شده در دستم
لعنت به من که بی تو چرا بودم؟!
لعنت به من که بی تو چرا هستم؟!
اصلا چه بود زندگی ام بی تو
یک تخت گریه در تب و در هذیان
بالشت خیس گمشده در آغوش
یک مرگ سرکشیده لب فنجان
من مرده ام، تصورم از بودن
موهای توی خاک پریشان است
مرگم نفس کشیدن مشکوکی
یا چیز مختصرتری از آن است
یک زن که مرده است نمی فهمد
دیگر زبان تلخ نگاهت را
وقتش رسیده است که بگذاری
بالاتر از همیشه کلاهت را!
#مریم_مایلی_زرین
دیوانه از شکست نمی ترسد
یک زن که دور ریخت شبی خود را
امروز از آنچه هست، نمی ترسد
یک زن که مثل پیرهنش هر شب
از بند پاره ی دلش آویزان
یک روح سرشکسته ی آشفته
دنبال یک جنازه ی سرگردان
یک زن شبیه یک چمدان پر
یک زن شبیه یک کمد خالی
یک حال گریه آور بی پایان
بعد از عبور کوچک خوشحالی
تو فکر کن که پیرهنی باشی
دلتنگ و بیقرار تنی باشی
اما تو را مچاله کند دستی
تا دستمال بغض زنی باشی
اصلا چه بود زندگی ام بی تو
یک مشت بغض وا شده در دستم
لعنت به من که بی تو چرا بودم؟!
لعنت به من که بی تو چرا هستم؟!
اصلا چه بود زندگی ام بی تو
یک تخت گریه در تب و در هذیان
بالشت خیس گمشده در آغوش
یک مرگ سرکشیده لب فنجان
من مرده ام، تصورم از بودن
موهای توی خاک پریشان است
مرگم نفس کشیدن مشکوکی
یا چیز مختصرتری از آن است
یک زن که مرده است نمی فهمد
دیگر زبان تلخ نگاهت را
وقتش رسیده است که بگذاری
بالاتر از همیشه کلاهت را!
#مریم_مایلی_زرین
۱.۱k
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.