فیک ته
فیک ته
فک نکنین بهتون اهمیت می دم حوصلم به چوخ رفته بود
ویو ات
شب شده بود داشتیم فیلم میدیدیم که .....
هیچی مرض از ادمینتون بود
که..... به ته گفتم بریم یکم بیرون تهکوک قبول کردن رفتیم بالا لباس پوشیدیم من یه لباس نسبتا باز و سانا یه لباس قشنگ باز
ول کردم( بچه ها عکس لباسارو براتون میزارم )
داشتیم می رفتیم ته خیلی کراش شده بود( اونم می زارم)
که... کوک لباس سانا رو دید و گفت: سانا این چه لباسیه پوشیدی
سانا : مگه چشه
کوک: چشه .. چش نیس
سانا : اته تو یکاری کن کوک قبول کنه( در گوشش گفت)
ات: باشه
ات: کوکی حالا یه امروز گیر نده باشه( با یه حالت کیوت )
بچه ها حافظم ماهی اسم پسر سانا رو یادم رفته
سانا : من برم لباس پسرمو بپوشونم ( در حال اینکه قشنگ پسرش زود تر خودش اماده شده ها)
کوک: اه باشه
سانا زود بچرو اورد رفتن باهم رستوران
ته : ات کوک سانا عمو چی می خواید
کوک: هرچی بچه ها خوردن منم می خورم
سانا : من دلم می خواد با هیون سوک کیمباب و کیمچی بخوریم
ات: منم استیک می خوام
ته : باشه
گارسون اومد
گارسون : چی میل دارید
ته: دو تا استیک یه دوکوبکی دو تا کیمباب یه کیمچی
گارسون : بله ! خب نوشیدنی چی میل دارید
ته: یه ، پپسی با یه سوجو
گارسون : تقریبا نیم ساعت تا چهل و پنج دیقه دیگه امادس
ته : ممنون
گارسون رفت
ته: به خاطر هیون سوک هم پپسی سفارش دادم
هیون سوک: ملسی عمو ببره
ته : وووی با اون ببر گفتنت خدا چقد تو کیوتی
کوک: خوبه بچمو چشم نزنی
ته: اوووو منو ات هم قراره امشب بیاریم
سانا : نه کی گفته من امشب پیش ات جونم می خوابم
ات: اره سانا پیشم بخوابه چون 🩸 چیزم به خاطر همین
ته : اه با این شانس عن گه
ته: ادمین نمی شه درسش کنی
ادمین : نچ بابا چی میگی واس خودت خر الاغ نفهم
ته: یکم دیگه زر بزنی یه تیر حرومت میکنم
ادمین : باشه غلت خوردم
تا پارت بعد خدافظ
جین: لایک می کنی یا با کفگیر هیتر کش به چهل و دو قسمت نا مساوی تقسیمت کنم
فک نکنین بهتون اهمیت می دم حوصلم به چوخ رفته بود
ویو ات
شب شده بود داشتیم فیلم میدیدیم که .....
هیچی مرض از ادمینتون بود
که..... به ته گفتم بریم یکم بیرون تهکوک قبول کردن رفتیم بالا لباس پوشیدیم من یه لباس نسبتا باز و سانا یه لباس قشنگ باز
ول کردم( بچه ها عکس لباسارو براتون میزارم )
داشتیم می رفتیم ته خیلی کراش شده بود( اونم می زارم)
که... کوک لباس سانا رو دید و گفت: سانا این چه لباسیه پوشیدی
سانا : مگه چشه
کوک: چشه .. چش نیس
سانا : اته تو یکاری کن کوک قبول کنه( در گوشش گفت)
ات: باشه
ات: کوکی حالا یه امروز گیر نده باشه( با یه حالت کیوت )
بچه ها حافظم ماهی اسم پسر سانا رو یادم رفته
سانا : من برم لباس پسرمو بپوشونم ( در حال اینکه قشنگ پسرش زود تر خودش اماده شده ها)
کوک: اه باشه
سانا زود بچرو اورد رفتن باهم رستوران
ته : ات کوک سانا عمو چی می خواید
کوک: هرچی بچه ها خوردن منم می خورم
سانا : من دلم می خواد با هیون سوک کیمباب و کیمچی بخوریم
ات: منم استیک می خوام
ته : باشه
گارسون اومد
گارسون : چی میل دارید
ته: دو تا استیک یه دوکوبکی دو تا کیمباب یه کیمچی
گارسون : بله ! خب نوشیدنی چی میل دارید
ته: یه ، پپسی با یه سوجو
گارسون : تقریبا نیم ساعت تا چهل و پنج دیقه دیگه امادس
ته : ممنون
گارسون رفت
ته: به خاطر هیون سوک هم پپسی سفارش دادم
هیون سوک: ملسی عمو ببره
ته : وووی با اون ببر گفتنت خدا چقد تو کیوتی
کوک: خوبه بچمو چشم نزنی
ته: اوووو منو ات هم قراره امشب بیاریم
سانا : نه کی گفته من امشب پیش ات جونم می خوابم
ات: اره سانا پیشم بخوابه چون 🩸 چیزم به خاطر همین
ته : اه با این شانس عن گه
ته: ادمین نمی شه درسش کنی
ادمین : نچ بابا چی میگی واس خودت خر الاغ نفهم
ته: یکم دیگه زر بزنی یه تیر حرومت میکنم
ادمین : باشه غلت خوردم
تا پارت بعد خدافظ
جین: لایک می کنی یا با کفگیر هیتر کش به چهل و دو قسمت نا مساوی تقسیمت کنم
۶.۶k
۱۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.