این روزهای پایانی شهریور

این روزهایِ پایانیِ #شهریور
دلهره ی عجیبی دارد !
دلهره ای از جنسِ حال و هوایِ نابِ کودکی ،
با عطرِ دلبرانه ی کتاب هایِ نو و طعمِ گسِ خرمالو ...
ما دیگر آن کودکِ بی غم و خندانِ سالهایِ دور نیستیم ، اما این دلهره ، یادگارِ خوبِ همان روزهاست ،
روزهایِ خوبی ، که نگرانیِ مان ، بخاطرِ معلمِ تازه ای بود که نمی شناختیم ،
و تمامِ ترسمان ، برای درس هایی که قرار بود سخت تر از سال هایِ قبل باشد ...
چه حال و هوایِ بی نظیری بود !
هنوز هم که هنوز است
#پاییز ، دلنشین تر از تمامِ فصل‌هاست
قدم زدن در خیابان هایِ نارنجی و خِش خشِ جانانه ی برگ ها ، تسکینِ خوبی ست ...
اما کاش برایِ یک روز هم که شده به روزهایِ خوبِ کودکی بر می گشتیم
مثلا اوایلِ مهر باشد و حیاطی شلوغ و بچه هایی شاد و خندان ، که با اشتیاقی بی وصف ، لباس و کفش هایِ جدیدشان را به هم نشان می دهند ،
مثلا پاییز باشد و کودکی که بی غم و آسوده ، کوله پشتی اش را روی دوشش گرفته و سرخوش و لی لی کنان ، به سمتِ خانه می دود...
و چه موسیقیِ دلنوازی ست خش خشِ برگهایِ پاییزی
وقتی دلت کودکانه می تپد
وقتی نگرانِ هیچ چیز نیستی ...

#نرگس_صرافیان_طوفان
#نوستالژی
۱۳۹۹/۰۶/۲۶
دیدگاه ها (۱۳۰)

بھ حکم «ما‌رأیت‌جمیلا»که "زینب‌س"بعد از عاشورا فرمود : جز زی...

برایِ دلِ هر دخترکی باید مردی باشد که وقتی برایِ کاری مجبور ...

قبل از اینکه تو رو ببینم،فقط یه اسم ازت شنیده بودم....من نمی...

پنج شنبهنامِ #مادری‌ است تنها و دلشکستهکه هر روز از پشتِ پنج...

.قامت ساقه ی نحیف رویاهایمزخمیِ خزانِ تهی از عشقی ست که رفت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط