چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد

چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
چه نکوتر آنکه مرغی زقفس پریده باشد

پروبال ما بریدند ودر قفس گشودند
چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد

من از آن یکی گزیدم که بجز یکی ندیدم
که میان جمله خوبان به صفت گزیده باشد

من اگر چه بر درختم ولی آن سیاه بختم
که رسیده باغبان و ثمری نچیده باشد

بجز آن کشیده ابرو که خمیده در جوانی
نشنیده ام جوانی که قدش خمیده باشد

اگر از کسی رسیده است به ما بدی بماند
به کسی مباد ازما،که بدی رسیده باشد

#صادق_سرمد
#شعر#غزل
دیدگاه ها (۱)

ای کاش عذابِ نرسیدن به نگاهتآن وعده ی نادیده که دادند نباشدآ...

امشب غم دیروز و پریروز و فلان سال و فلان حال و فلان مال که ب...

کاش می شد خاطرات خوب را تجدید کردیا که می شد خاطرات تلخ را ت...

بی تو طوفان زده ی دشت جنونم صید افتاده به خونمتو چه سان می ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط