ازدواج اجباری
ازدواج اجباری
پارت 4
سانامی :چ... چی کار می کنی 😧
جیمین :برو اونور میخوام بشینم سر جام!
سانامی :ا.. ا... اه.. ب.. بله ببخشید..
سانامی ویو:
پسره ی بد بخت نچسب. برو بمیر اصلا الکی قلبم تند تند زد، اووووووو، اشالله بری زیر تریلی سقد شی ، سر مجلس عروسی خبر مرگتو بشنوم. ووووووووو
کلی غرغر
معلم :سانامی؟ سانامی؟؟
سانامی غرق در افکارش بود که احساس کرد کسی دستشو تکون میده.
به خودش اومد دید جیمین داره بهش علامت میده
معلم :سانامییییی!
سانامی :بله استاد؟ امممم ببخشید.
نگاهی به جیمین کرد داشت از پنجره بیرون رو نگاه میکرد.
سانامی :م... مم... ممنونم.( زیر لب )
جیمین به پشمشم حسابش نکرد و کارشو ادامه داد.
پرش زمانی
زنگ تفریح
زییییییییییییییینننننتننگگگگگ
ببخشید دیر ارسال کردم 😁
اگه دوست دارید ادامه بدم تو کامنتا بگید😍
پارت 4
سانامی :چ... چی کار می کنی 😧
جیمین :برو اونور میخوام بشینم سر جام!
سانامی :ا.. ا... اه.. ب.. بله ببخشید..
سانامی ویو:
پسره ی بد بخت نچسب. برو بمیر اصلا الکی قلبم تند تند زد، اووووووو، اشالله بری زیر تریلی سقد شی ، سر مجلس عروسی خبر مرگتو بشنوم. ووووووووو
کلی غرغر
معلم :سانامی؟ سانامی؟؟
سانامی غرق در افکارش بود که احساس کرد کسی دستشو تکون میده.
به خودش اومد دید جیمین داره بهش علامت میده
معلم :سانامییییی!
سانامی :بله استاد؟ امممم ببخشید.
نگاهی به جیمین کرد داشت از پنجره بیرون رو نگاه میکرد.
سانامی :م... مم... ممنونم.( زیر لب )
جیمین به پشمشم حسابش نکرد و کارشو ادامه داد.
پرش زمانی
زنگ تفریح
زییییییییییییییینننننتننگگگگگ
ببخشید دیر ارسال کردم 😁
اگه دوست دارید ادامه بدم تو کامنتا بگید😍
۱۰.۸k
۱۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.