میدانم

میدانم...!

یک روز برایت یک کتاب خواهم نوشت...
جایی میان کلماتم ،
خواهی فهمید که بعد از تو ،
دیگر هیچ وقت بهار نشد...
زمستان ماند و برف بارید ،
و همه چیز یخ زده خشک شد...

یک روز جایی میان صفحات کتابم ،
مرا خواهی یافت ،
و به یاد خواهی اورد ،
که کسی که سالها پیش ،
غزل خداحافظی اش را سر دادی ،
حالا هنوز به یادت نوشته مینویسد...

میدانم یک روز خواهد آمد ،
و من و تو آن روز خواهیم دید ،
که دنیای کلماتم آنقدر بزرگ نبودند ،
که "تو"را میان واژه های یک کتاب "گٌم" کنند...

#ساغر_فاطمی
دیدگاه ها (۷)

هوا خواه توام جانا💝 و میدانم که میدانی...که هم نادیده میدانی...

هیچ وقت دوستم سجاد را از یاد نمی برم ...پسری بود مودب و البت...

دیوانه‌تر از من چه کسی هست،کجاستیک عاشقِ این‌گونه از این دست...

مرا به آغوشت راه بده میخواهم برای اولین بار ببوسمتبیا چشمانم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط