به گمانم که دگر پیر غلامی رؤیاست...

نذر کردم که محرم ز غمت جان بدهم...

#حسین_جان
#محرم
#عشق
#عاشقانه
#ویسگون
دیدگاه ها (۰)

دلم گرفته...

نترسیدی قبوله...

﷽ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»

ما را از چوب خدا ترساندند

بار دگر ذره وار رقص کنان آمدیمزان سوی گردون عشق چرخ زنان آمد...

شنیدم مصرعی شیوا، که شیرین بود مضمونشمنم مجنون آن لیلا که صد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط